دانش‌نما را باور نکنید! درک آب؟ تاثیر افکار بر آب؟ این خرافات را باور نکنید!

چرا در این باره می‌نویسم؟

این مطلب را به این دلیل می‌نویسم که فکر می‌کنم امروزه خرافات و دانش‌نما یا شبه علم (شبیه دانش، ولی غیر واقعی) به طرز ناامیدکننده‌ای در جامعه رواج یافته. خرافاتی چون هومیوپاتی، انرژی درمانی، شفا دادن با دست و صدا و دیگر مسائل. نگران کننده آن است که این خرافات مخصوص قشر خاصی نیستند، و حتی برخی تحصیل کرده‌ها هم در دام آن گرفتار می‌شوند. رسانه‌های حکومتی هم به روش‌های گوناگون خرافات و موهومات را رواج می‌دهند. در وب فارسی هم این ادعاهای غیرعلمی حضور قابل توجهی دارند. خود من بارهای بار در گوشه کنار وبلاگستان، مطالب زرد و بی‌محتوای خرافی و غیر علمی زیاد دیده‌ام. خلاصه اینکه بازار خرافه داغ است و عده ای سودجو از آن ماهی می‌گیرند؛ کلاس‌های آموزشی و مجلات زرد پر از این خرافات، گویای وسعت گسترش این پدیده است. به همین دلیل تصمیم گرفته‌ام به مرور زمان در وبلاگ ناباور به رسواسازی این خرافات و شبه علم بپردازم. 

آیا آب هوش و احساس دارد؟

در نخستین پست خرافه‌زدایی، این پدیده را بررسی خواهم کرد؛ چون مطالب آن را در سطح وب زیاد دیدم. شما مطالب زیادی با عناوین هوش آب، تاثیر موسیقی بر آب، با احساس بودن آب یا پیام‌های آب در وب فارسی پیدا می‌کنید. برای مثال، لینک چند تا از این مطالب دانش‌نما را که تکثیر شده‌اند در اینجا می‌آورم:

شهادت آبواکنش آب به محیط پیراموننانوفناوری و آب زمزم! (این واقعا خنده‌داره!) – شهادت آب بر اعجاز موسیقیواکنش آب، همه هستی شعور داردفیلم اسرارآمیز آب ایموتو به زبان فارسیشهادت آب، مقاله علمی – آب هم می‌فهمد  و متاسفانه بسیاری از وبلاگنوس‌های دیگر نیز جوگیر شده و آن را در همه جا کپی پیست کرده اند و با علاقه پذیرفته‍ اند. کتاب‌هایی هم در این زمینه به فارسی ترجمه شده‌ است. با این همه آیا این مساله علمی است و حقیقت دارد؟ متاسفانه خیر. در ادامه می‌بینیم چرا.

ابتدا پیش از هر چیز به برخی منتقدان بگویم که من این مسائل را تنها از این جهت قبول نمی‌کنم که مبنای درست علمی ندارند و توسط مدارک علمی پشتیبانی نمی‌شوند. متاسفانه بسیاری مفهوم مدرک علمی و روش علمی را اشتباه متوجه می‌شوند. چه بسا تا اسم یک دانشمند خارجی یا انرژی و کوانتوم و.. می‌ آید فکر می‌کنند آن چیز علمی است و آن را بی‌درنگ می‌پذیرند. من با این مخالفم.

می‌روم سر اصل مطلب. ایده هوشمند بودن آب توسط فردی ژاپنی به نام «ماسارو ایموتو» مطرح شده است. این فرد ادعا می‌کند که بر اساس آزمایش‌هایش، آب درک و احساس دارد. مثلا می‌گوید اگر شما به یک لیوان آب با عشق و علاقه نگاه کنید! و سپس آن را سرد کنید، بلورهای آن قشنگ‌تر می‌شوند! یا با دعاکردن و گفتن واژه‌های خاص، آب واکنش ویژه ای انجام می‌دهد. یکی دیگر از ادعاهای ایموتو این است که روی چندین ظرف آب، تعدادی برچسب چسبانده. روی برخی از این برچسب‌ها واژگان خوب مانند سلامتی و دوستی و… نوشته و روی برخی دیگر واژگان زشت و پلید مانند کشتن و خشونت و… . حالا او ادعا کرده که آب مفهوم نوشته روی کاغذ را می‌فهمد و ساختاری بر اساس آن پیدا می‌کند. 

دانش‌نما
به ادعای ایموتو بر روی ظرف سمت راستی واژه «مادر ترزا» و بر چپی «آدولف هیتلر» نوشته شده است؛ در نتیجه بلور سمت راستی زیبا و سمت چپی زشت شده! (هرچند من نمی‌دانم چرا مادرترزا را مثال زده! کریستوفر هیچنز قضیه مادرترزا را خوب به چالش کشیده است! موضوع این بحث نیست، بگذریم 🙂 )

خب حالا چند مطلب هست! ابتدا بگذارید ببینیم این آقای ایموتو که در منابع فارسی از او به نام دانشمند ژاپنی یاد شده که هست و چه تحصیلاتی دارد. بد نیست بدانیم که ایشان در دانشگاه یوکوهاما در رشته ارتباط بین‌الملل تحصیل کرده که هیچ ارتباطی به دانش طبیعی ندارد! درضمن یک مدرک دکترا هم در رشته طب جایگزین «Alternative Medicine» از یک موسسه غیر معتبر در هند دارد! (در پرانتز بگویم که این طب جایگزین آنقدر رشته غیرعلمی و چرندی است که در دانشگاه‌های معتبر جهان ارائه نمی‌شود. طب جایگزین به طور خلاصه طبی است که با طب معمول علمی متفاوت است؛ برای نمونه هومیوپاتی که یک روش غیرعلمی است). 

پس نخستین مطلبی که می‌آموزیم این است که هرکجا نام دکتر و دانشمند شنیدیم، زود باور نکنیم! شوربختانه در ایران به ویژه رایج است که تا اسم دکتر مهندس (آن هم از نوع خارجی) می‌آید، انگار دیگر آخر خط است و هرچه گفته درست است! البته این مشکل جهانی است. گول دانشمندنماها را نخورید! با پیشرفت دانش، شمار شیادانی که دانش‌نما را به جای دانش جا می‌زنند زیاد شده است. به نظر من چنین افرادی تنها به تخریب دانش واقعی می‌پردازند.

برویم سر اصل مطلب. ایرادهای این ادعای غیر علمی بسیار است. به چند نکته اشاره می‌کنم:

  • ۱. یعنی چه که ساختار آب زشت و زیبا می‌شود! معیار زشتی و زیبایی چیست؟
  • ۲. از کجا معلوم این تصاویر در شرایط کاملا یکسان گرفته شده باشند؟ مثلا در تصویر سمت چپ معلوم است که کمی دیرتر آب شده و ظاهر آن به این شکل درآمده است.
  • ۳. ایموتو از دادن تمام عکس‌ها و روش به کار برده شده خودداری کرده است.
  • ۴. آزمایش بدون جهت‌دهی «Double-blind» (یعنی اینکه پیش‌بینی روی نتیجه تاثیر نگذارد) نبوده است. ایموتو می‌دانسته که چه واژگانی روی جداره شیشه‌ها نوشته شده اند و در نمونه‌ها آنهایی که به نظرش به آن احساسات یا کلمات می‌خورده دستچین کرده و بقیه را بی‌خیال شده است! (این روش به شدت غیر علمی است).
  • ۵. در این آزمایش راه کاملا برای انواع خطاهای انسانی باز است. خود ایموتو هم بارها اعلام کرده که دانشمند نیست  و عکس‌ها را براساس نظر شخصی انتخاب کرده است.

درباره دانش‌نما

خلاصه اینکه کاری که ایموتو انجام می‌دهد، دانش نیست، شبیه دانش است. ولی متاسفانه اینطور مسائل در میان بسیاری علم تلقی می‌شود. نظریه دادن در جهان دانش به این راحتی‌ها نیست که یک نفر از روی بخار معده نظر دهد و حرفش مورد قبول واقع شود. کار علمی بسیار سخت و طاقت‌فرساست. ابتدا پدیده‌ای مشاهده می‌شود و پرسش‌هایی مطرح می‌شوند. بعد فرضیه‌هایی به وجود می‎آیند که آزمون‌پذیرند. آنگاه آزمایش‌های بسیاری انجام می‌گیرد. پس از آن فرضیه‌های ناسازگار حذف می‌شوند و پس از رسیدن به یک فرضیه، بارها و بارها آزمایش می‌کنند. تازه بعد از اینها مساله توسط همکاران دیگر که معمولا می‌خواهند آدم را ضایع کنند! بارها و بارها آزمایش می‌شود و تمام تلاششان را می‌کنند تا از نظریه اشتباه بگیرند! بعد از آن تازه دانشمند جرات می‌کند سرش را بالا بگیرد و چیزی را اعلام کند. تازه پس از آن باز هم کار تمام نمی‌شود و پژوهش‌ها ادامه پیدا می‌کند. ادعاهای غیرعلمی و دانش‌نما این مراحل را طی نمی‌کنند و به همین دلیل جدی گرفته نمی‌شوند. معمولا هم دانش‌نماها «ابطال‌پذیر» نیستند یعنی ردشدنی نیستند، که در این صورت به هیچ دردی نمی‌خورند. همچنین تکرارپذیر نیستند.

دیگر آنکه ادعاهای شبه علم معمولا گنگ، کلی، مبهم، شاعرانه، عارفانه و احساسی هستند و با زبانی چرب و نرم و با استفاده از واژگان دهن‌پرکن علمی ارائه می‌شوند. به همین دلیل هم معمولا مقبول کسانی می‌افتند که علاقه زیادی به مسائل روحانی و ماوراطبیعه دارند. آنها معمولا با تحریف واژگان و با استفاده از اصطلاحات علمی سعی می‌کنند ادعای خود را درباره ماوراطبیعه یا هر چیز دیگر موجه جلوه دهند. پایان سخن اینکه هر وقت کسی از عباراتی چون «ارتعاشات انرژی کوانتومی» یا «میدان‌های بسیط انرژی» و دیگر عبارات کلی و نامفهوم اینچنینی استفاده کرد، بهتر است کمی شک کنید!

جهان واقعی و دانش واقعی بسیار جالب‌تر، زیباتر، عمیق‌تر، شگفت‌انگیزتر و آرامش‌بخش‌تر از این چیزهاست. این پست را با گفته‌ یکی از دانشمند بزرگ دوران ما، «کارل سیگان» به پایان می‌برم:

اما زندگی، نظاره آنی و گذرای عجایب این جهان شگفت‌انگیز است. جای تأسف است که بسیاری با رویای توهمات روحانی از دستش می‌دهند.

 شاد باشید 

پس‌نوشت۱: متوجه شدم که این فرد شیاد (ایموتو) زده به کار تجارت و فروش آب‌های انرژی مثبت‌دار! خجالت کشیدن هم خوب چیزیست، که متاسفانه دانشمندنماها نمی‌کشند!

پس‌نوشت۲: لطفا هر جا افراد علاقه‌مند به هومئوپاتی، خلقت‌گرایی، طالع‌بینی، کف‌بینی، فال قهوه، احضار روح، ستاره‌بینی، یوفولوژی، انرژی‌درمانی، عرفان کوانتومی، توضیحات غیرطبیعی مثلث برمودا، آفرینش هوشمند، کریستال‌درمانی، صورتک‌ها در مریخ، تاریخ ساختگی و انواع  و اقسام دانش‌نماها و خرافات یافتید، آنها را به بفرستید به اینجا! 🙂 با سپاس.

86 پاسخ

  1. می دانی من اولین بار که با این موضوع مواجه شدم کی بود؟

    یک آشنایی بعد از مهمانی شام دعوت کرد همه ی حضار را به دیدن یک عدد لوح فشرده (!) ی بسیار مهم. سی دی را گذاشت در دستگاه و فیلم مزخرفی شروع شد با همین مایه ها که بله، ما این آزمایشات را انجام داده ایم و الخ.

    حالا نکته ی خنده دار این بود که از ابتدا تا انتهای فیلم در قسمت بالا، سمت چپ فیلم یک تصویر دستگاه تصفیه ی آب به چشم می خورد.

    بعد هم که خزعبلات شبه محقق تمام شد تبلیغ دستگاه تصفیه آب شروع!

    خوب دیگر… باور است و باید شکاک باشی تا هر چیزی را قبول نکنی.

    موفق باشی

    —————
    ناباور: طاهاجان، فکر کنم من هم قبلا این فیلم مضحک را دیدم!

    شک‌گرایی مهم‌ترین چیز است؛ مخصوصا در مورد دانش‌نما.
    پیروز باشی

  2. سلام دوست عزیز
    فیلم جدید بیل ماهر به نام «رلیگولس» در آمده. باید خیلی دیدنی باشد. اصلا من از این مرد واقعا خوشم می آید. با اینکه اصالتا از خانواده ای یهودی است ولی بی مهابا به باورهای خرافی مذاهب می تازد. توی این فیلم تازه اش جدیدترین مذهب یعنی ساینتولوژی (و البته سایر مذاهب) را به شدت مضحکه کرده. باید حتما ببینمش.

    —————
    ناباور: سلام و درود دوست عزیز.
    من هم خیلی حال می‌کنم باهاش! حتما باید این فیلم رو ببینم. باید دیدنی باشه.
    ساینتولوژی که اصولا جوکه!
    شاد باشی

  3. جالبه که این روزها میشه آدمهایی رو دید که ادعای مدرن بودن رو دارن و قید و بندهای دینی رو به ظاهر در زندگی رعایت نمیکنند (البته به علت باکلاس بودن!) اما مخلص کلاسهای انرژی درمانی و انرژی مثبت و منفی و کائنات و فیلم راز و این اراجیف هستند. در حالی که تفکر پشت سر همه ی این موضوعات یه چیزه: باور داشتن به نیروهای ماورایی و خارج از کنترل انسان.

    —————
    ناباور: آی «دقیق» حرف دل من زدی! 🙂 دستت درد نکند.
    شاد باشی

  4. سلام دوست نازنین:
    این قضیه آب و این ایموتو اتفاقاً همون مساله‌ای هست که فراوان توسط کسانی که خودشون رو ساده‌لوح هم نمی‌دونن تبلیغ میشه. متاسفانه این دوستان تنها فریب چند کلمه‌ی علمی می‌خورن که در میان صحبت‌های این آدم‌ها پیدا میشه. یعنی به صرف استفاده از چهار تا واژه پیش پا افتاده علمی، مثل بلور، انرژی، تبرید و … فکر می‌کنند با یک آزمایش علمی حقیقی روبرو هستند به خصوص هنگامی که از یک ابزار پیش پا افتاده علمی مثل میکروسکوپ هم استفاده شده باشه. این دوستان در مرحله اول از مساله مهمی به نام شرایط آزمایشگاهی بی‌خبرند. خیلی جالب می‌گن آب زمزم و اونرو با آب مثلاً شیر مقایسه می‌کنن و فکر می‌کنن دارن علمی هم بحث می‌کنند. در حالیکه آب زمزم، آب دریاچه‌ی میشیگان، آب شیر تهران، آب شیر تبریز و آب معدنی با اینکه همه عرفاً آب هستن اما از لحاظ علمی شباهتی به هم ندارند تا بتوان واکنش این را با واکنش دیگری در مقابل یک عمل مشخص قیاس کرد. در جایگاه علمی آب فقط یک معنی دارد و آن هم دو اتم ئیدروژن و یک اتم اکسیژن است و زمزم و غیر زمزم هم ندارد.
    چیزی که من متوجه شدم، اینه که بسیاری از افرادی که به دلایل مختلف از دین اسلام (یا هر دینی) زده شدند، فکر می‌کنند که بدون وجود چیزی برای اعتقاد داشتن به آن، در میان زمین و آسمان معلق خواهند بود. به همین دلیل چیزی به عنوان تغییر مذهب از اسلام به زرتشتی‌گری و مسیحیت را در این دوره فراوان می‌بینیم. در کنار این رویکرد، مساله جایگزین کردن مسائل مرتبط با عرفان شرقی به جای دین کنار گذاشته شده رو شاهد هستیم. متاسفانه این دوستان متوجه نشده‌اند که این نوع گرایشات هم ادامه همان تفکرات دینی سابق است و نه نگاهی جدید به زندگی.

    —————
    ناباور: دوست خوشفکر عزیز،
    بسیار زیبا و بجا گفتی اینها رو.

    دقیقا! متاسفانه برخی که از دین زده می‌شوند، به صدتا چیز بدتر یا شبیه به آن گرایش پیدا می‌کنند. این افراد در واقع دین را نه به خاطر ادعای بدون مدرک بودن، بلکه به خاطر کینه شخصی و به طور احساسی ترک کرده‌اند. و چه بسا مشکلی هم با انواع خرافات و دانش‌نماها نداشته باشند.
    زرتشتی‌گری هم به همین شکل در حال رواج یافتن است. به قول شما نگاهشان عوض نشده…

    شاد باشی

  5. بسيار عاليست موفق باشي ادامه بده

    —————
    ناباور: سپاس دوست عزیز. حتما. شاد باشی

  6. پست پر محتوا و خوبی بود؛ نوشته هات رو دنبال می کنم.

    اگه با تبادل لینک موافقی خبرم کن…

    موفق باشی.

    —————
    ناباور: ممنون دوست عزیز. حتما
    شاد باشی

  7. سلام خیلی خوبه که هر چیزی رو رو هوا قبول نکنیم اما برای رد یا قبول ( هر دو) باید مدرک داشته باشیم . شما الان مدرک مستدلی برای ردش ارائه نکردید . به نظر من باید هردو جانبه اطلاعات داشته باشیم.

    —————
    ناباور: خب دوست عزیز بی‌نهایت ادعا ممکن است افراد داشته باشند؛ بالاخره تنها راه برای فهمیدن درست بودن آنها روش علمی است. مثلا وقتی ما مدارکی برای وجود اسب تکشاخ پرنده نداریم، فرض را بر این می‌گذاریم که چنین موجودی نیست، تا وقتی که با مدارک و شواهد کافی وجود چنین اسبی اثبات گردد.

    اصولا برای اثبات علمی، پدیده باید «ابطال‌پذیر» باشد؛ یعنی روش‌هایی باشد که اگر انجام دهیم، قابلیت آن را داشته باشد که آن را رد کند. اگر رد نکرد می‌رویم به مراحل بعد. وجود این ادعای آقای ایموتو، اسب تکشاخ پرنده، غول چراغ جادو و…. ابطال‌پذیر نیستند، به همیل دلیل آنها را باور نمی‌کنیم و جدی نمی‌گیریم. شاد باشید

  8. با این پست شما به شدت موافقم.بالخص در این مورد خاص و معجزه موسیقی بر روی بلور های آب و …. می دونی حالا اصن میشه یه چیزه دیگ گفت در رد این موضوع.شاید یکی دیگه این ازمایش رو انجام بده و دقیقن نتیجه عکس بگیره.یعنی احتمالش خیلی زیاده و البته استدلال هایی که خودتم کردی واقعن قابل قبوله.می دونی همیشه فکر می کنم خیلی ما آدم ها برای فرار از واقعیات تلخ به خرافه پناه می بریم.وقتی می خوایم وجود آدمی مثل هیتلر رو توجیه کنیم شروع میکنیم به ساختن این جفنگیات.من خودم مسلمانم اما اعتقاد دارم اگر قرار مثلن زیبایی آیه های قران این مدلی ثابت شه ، صد سال می خوام ثابت نشه.والا.مسخره کردن خودشونو

    —————
    ناباور: البته عزیز. مخصوصا برای فرار از واقعیت دست به دامن خرافه می‌شوند. درست می‌گویی. 😉
    شاد باشی

  9. جالب بود :)‌

    —————
    😉

  10. البته آزمایش بالا آزمایش قابل قبولی نیست. چند وقت پیش یک مقاله در ژورنال پروتئومیک به چاپ رسیده بود که سعی داشت ارتباط روح و جسم را از طریق عملکرد میتوکندری توجیه کند!

    اصولا حتی در ژورنالهای معتبر علمی هم مقالات چرند پیدا میشود و باید دید آیا این مفاهیم از سوی دیگران هم تائید شده یا خیر. از سوی اگر چه تا کنون دلایل علمی بر ماورای طبیعه پیدا نشده دلایلی هم بر رد آن وجود ندارد.

    —————
    ناباور: البته دوست عزیز. درست می‌فرمایی. باید مراقب بود. دانش‌نما زیاد شده است.
    وقتی هم مدارکی برای وجود چیزی نیست، نباید آن را بپذیریم.
    شاد باشی

  11. سلام.
    منم کاملا با شنا موافقم ولی یه مشکل کوچولو این وسط هست که هرچی رو که ما نمیتونیم بفهمیم اسمشو میذاریم خرافه!!!!!!!!! جالب اینجاست که بعضی وقتها مسائل علمی هم که انسانها نمیتونن درک کنن اسمشو میذارن خرافه
    شاید بعضی وقتها شده باشه که یه خوابی میبینید و روز بعدش یا چند روز دیگه اتفاق می افته، چه جوری میخواین اینو توجیه علمی بکنین؟
    یا بسیاری از مسائل دیگه که شاید برای ما اتفاق نیفتاده باشه
    پس هرچیزی رو که ما نمیفهمیم خرافه نیست. اگه میگین نه دلیل بیارین
    البته افراد زیادی هم هستند(تقریبا همش) که سود جویی می کنن ولی «یه چیزی هست.»

    —————
    ناباور: دوست عزیز در مورد مثال خواب که زدید، چنین چیزی به روش علمی اثبات نشده. بهتر است یک مطلب را هم در نظر داشته باشید. شمار بسیار زیادی خواب توسط انسان‌های روی کره زمین دیده می‌شود. بسیاری از این خواب‌ها هیچگاه اتفاق نمی‌افتند. بهتر است احتمالات آن مقدار عظیم هم حساب شود و بعد مقایسه شود. به هر حال چنین چیزی به احتمال زیاد «ابطال‌ناپذیر» است و به درد یک نظریه علمی نمی‌خورد.

    در مورد این هم که برخی چون نمی‌فهمند، مسائل علمی «اثبات شده» را خرافه می‌دانند، خب آنها اشتباه بزرگی می‌کنند. مثلا فرگشت (تکامل) یک مساله علمی اثبات شده است، ولی برخی آن را به خاطر عدم توجه به مدارک علمی و ایمان شخصی قبول نمی‌کنند.

    «یه چیزی هست.»

    خب البته! نه یک چیز و بلکه چیزهایی هست! اصلا کار دانش همین است عزیز. بسیار هم جالب است.
    شاد باشی

  12. يك نمونه اش را مي تونيد توي مترو ببينيد. خانمها و يا آقاياني با ظاهر متشخص و صداي گيرا يك ربعي در مدح اين خرافات مدرن سخنراني مي كنند و بعد كه مسافران را خوب خام كردند اعجازهاي فلان به اصطلاح دكتر را پيش مي كشند.
    در نهايت هم سي دي هاي اين معجزه چي را با قيمت بالايي به مردم مي اندازند! امروز خيلي راحت مي شه گوش بريد. گوش بعضيها را با ادعيه و مهره ما بعضي ديگه رو هم با اين چرنديات.
    دكان است ديگه آقا

    —————
    ناباور: واقعا مشکل ریشه‌دار و بزرگی است.
    با خرد و دانش، و آگاهی از «روش علمی» به ویژه می‌توان دکان این‌ شیادان را به هم زد! 🙂
    شاد باشی

  13. چه جالب آب به تمام زبانهای دنیا هم بایستی مسلط باشد ، یا نه آب هر منطقه ای زبان آن منطقه را می داند! خریت نهایت ندارد!

    —————
    ناباور: به نظر من بخش بزرگی از آن به دلیل ناآگاهی بسیاری از مردم از روش علمی و معنا و مفهوم مدرک است. متاسفانه در سیستم آموزشی هم به خوبی، اهمیت اثبات علمی و استفاده از «اندیشه انتقادی» و تحلیلی را آموزش نمی‌دهند. تازه در بسیاری از مواقع طوری حرف می‌زنند که انگار باور به وسیله ایمان و بدون مدارک کار خوبی است! خب نتیجه همین می‌شود دیگر. البته همان‌طور که گفتم این یک مشکل جهانی است؛ ولی به نظرم در ایران مشکل بسیار حاد شده.
    شاد باشی

  14. mataleb jalebi bodan ama in shive enteghad va ya be ghol khodet nabavari bishtar be ravaje khorafat komak khahad kard ,
    shoma chera hame chiz ra ba ham ghati mikoni hemiopati raveshi darmani bar paye khososiat ravani adamyahast va rabti e energy darmani va doa to ab khondan vqa ramali nadare ,in reshte ham sabeghe bastani dari va ham ba pishraft nazarie haye jaid logoteraphy be ofogh haye jalebi dar darman bimaran jesmi peyda karde,be aghide besyari az ravanshenasan navad darsad bimariha janbe ravani daran
    pas bayad ba raveshhaye mobtani bar ravanshenasi darman beshan

    —————
    ناباور: در مورد هومیوپاتی با شما موافق نیستم. هومیوپاتی از نظر علمی یک دانش‌نما است.

    در هومیوپاتی، ماده اضافه شده را در آب آنقدر رقیق می‌کنند که عملا هیچ ذره (یون، اتم، مولکول) از ماده اضافه شده در آب نیست! یعنی آب خالی! که این افراد با شیادی آن را به فروش می‌رسانند. اتفاقا هومیوپاتی از یک نظر بسیار شبیه همین دانش‌نمای رسواشده در این پست است. چون به عقیده آنها تاثیر مواد افزوده شده به آب، حتی پس از خارج شدن آنها از محلول وجود دارد!!!

    اگر هم منظورتان از بحث روانشناسی قضیه است که «دارونما» سال‌هاست که شناخته شده است و ربطی به هومیوپاتی ندارد. اگر اینطور است آب خالی بدهند و بگویند این مفید است! چه فرقی می‌کند. در ضمن هومیوپاتی از یک لحاظ برای ناآگاهان خطرناک است. چون اگر بیماریشان شدید و واقعی باشد و خیال کنند هومیوپاتی واقعا یک چیز واقعی است، آن وقت درصورتیکه دنبال درمان درست و حسابی و علمی نروند، آن دید مثبت هم دیگر کارساز نیست! و بیماری خطرناک‌تر می‌شود. این است که اثر روانشناسی دارونما فقط برای روحیه و مقداری بهترشدن سیستم ایمنی است ولی واقعی نیست و اگر یک بیماری سخت باشد، نمی‌تواند با تاثیر واقعی یک داروی علمی رقابت کند.

    توصیه می‌کنم مقاله هومئوپاتی را در ویکی‎‌پدیا انگلیسی بخوانید، به ویژه قسمت Medical and scientific analysis آن را بخوانید تا بهتر ببینید چرا دانش‌نما و غیرعلمی است.
    http://en.wikipedia.org/wiki/Homeopathy
    دنبال کنید. در مورد شبه علم بودن هومیوپاتی به طور خاص در آینده خواهم نوشت.
    شاد باشید

  15. سلام مجدد:
    به سایت تبلیغی آب‌های انرژی دار سر زدم، گفتم بپرسم که این آب‌ها از آب کابالای مخصوص خانم مدونا هم یعنی پرانرژی‌تره !!

    —————
    ناباور: صد در صد خیر! انرژی اون بیشتره! می‌ترکونه 🙂

  16. Anghadar khoob gofti ke chizi nadaram be harfat ezafeh konam. HArfe dele mar ro zadi. Jaleb inke in mozakhrafat dar gharb ham be sheddat tarafdar dareh

    —————
    ناباور: ممنوم ازت دوست عزیز. البته درست می‌گویی دانش‌نما در همه جا رایج شده، ولی در ایران به نظر من بدبختی آنجاست که حتی بسیاری از افراد تحصیل‌کرده هم خام این ادعاها می‌شوند.
    شاد باشی

  17. درود ناباور جان
    اول از همه بابت لینک کردنت ممنون، من هم لینکت کردم.

    در مورد مطلبت باید بگم که جامعه ی ایرانی همیشه طرفدار خرافات بودن، حالا به اصطلاح روشن فکراش تازه وقتی که می بینن احکام اسلامی خرافاته میان و از اون طرف دیوار خودشون رو پرت می کنن پایین، انگار این ملت نمی خواد با عقل و خرد کار خودش رو پیش ببره.

    به قول معروف کل اگر طبیب بودی سر خود دوا نمودی

    این ها اگه قدرتی داشتند اول فکری به حال خودشون می کردند.
    پاینده باشی

    —————
    ناباور: درود شایگان گرامی،
    من هم ممنوم.

    با حرف‌هات موافقم. مشکل ریشه‌ای تر از این حرف‌هاست. اگر خود مطلب درست نشود، از یک چاله درمی‌آیند و دوباره می‌افتند داخل یک چاه دیگر…

    شاد و پیروز باشی

  18. شاید خیلی درست نباشه ولی نمیشه آنها را رد کرد …
    به این دلیل :
    چون این آقا این آزمایش را چندین بار انجام داده پس اگر در همه ی آنها موارد مشابه ظاهر شود، حرف شما درست نیست.

    —————
    ناباور: خاوری عزیز، خیر. ایشان از دادن همه نتایج به جامعه علمی خودداری کرده و خودش هم اعتراف کرده که انتخابش سلیقه‌ای بود! در واقع ایشان از آنجاکه کوچکترین سواد علمی نداشته، از روش علمی ناآگاه بوده و این ادعاهایش مایه خنده همگان است. البته به جز رفتن آبرویش، زیاد هم برایش بد نشده! چون الان این شیاد کلا کنار کشیده و تنها مشغول فروش آب‌های تفکر مثبت‌داده شده خویش است! خجالت هم نمی‌کشد!

    در مورد ردکردن هم خواهشمندم پاسخ کامنت‌های قبلی را بخوانید. با سپاس.
    شاد باشی

  19. فیلسوف کسی است که به همه چی شک دارد.

    مردمی مذهبی که تمام ارکان زندگیشان را بر مبنای خرافات مذهبی بنا کرده اند و با واقعیتهایی روبرو اند که تمام هستی و زندگیشان را زیر سوال می برد، به هر دستاویزی که به ایشان ثابت کند که باورهایشان اشتباه نیست و عمر خود و عزیزانشان بر هیچ بنا نشده، چشم بسته چنگ می زنند.

    فکر کن چقدر سخت است که به این نتیجه برسی تمام عمرت را برای هیچ روزی پنج بار دولا راست می شدی و یا گرسنگی و تشنگی می کشیدی؟ پس باید عقل خودت را هم راضی کنی که این عمر را بیهوده طلف نکرده ای. احساس کنی که اگر دیگران از ما جلوترند، در عوض ما معنویاتی داریم که از هر چه آنها دارند با ارزش تر است؟ اگر اینطور فکر نکنیم چه کنیم؟

    —————
    ناباور: دوست عزیز به نکته جالبی اشاره کردی.

    قبول دارم سخت است. از این نمونه‌ها هم بوده‌اند. مثلا کشیشانی که یک عمر تنها به عبادت مشغول بودند و هیچ کار دیگری بلد نبودند، بعد با تفکر و خواندن کتاب‌ها به این نتیجه رسیده‌اند که اشتباه می‌کرده‌اند، ولی از ترس ضایع شدن در پیش دیگران آن را بیان نکرده‌اند (یا برای عده محدودی فاش ساخته‌اند). حتی اگر هم اشتباه بودن کار خود را بپذیرند متاسفانه راه دیگری جلوی پایشان نیست، چون کار دیگری بلد نیستند و زندگیشان کاملا متکی به این باور بوده است. این مشکلی هست که خب واقعا بزرگ است. به همین خاطر است که به نظر من باید به کسی که جرات تغییر دارد واقعا آفرین گفت. کار آسانی نیست. در سنین جوانی البته آسان‌تر است.
    شاد باشید

  20. کاملا درست می فرمایید.
    البته علم فقط یک ابزار است و تا وقتی که از طریق ابزار علمی چیزی برای ما ثابت نشده فقط میتوان گفت «از نظر علمی ثابت نشده» . همین.
    مساله خواب هایی که گاها به واقعیت می پیوندند (حتی یکی از هر میلیون) نمونه ای از این مسائل است که علم در حال حاضر قادر به توجیه آن نیست، اما اجازه ندارد بگوید: «وجود ندارد!» چون حداقل برای من یک بار اتفاق افتاده! مرگ پدر بزرگم که کاملا اتفاقی و تصادفی بود شب قبل در خواب من به صورت خیلی واقعی تصویر شده بود.
    البته اگر علم بتواند نظریه ای را «رد» کند، مردود بودن آن نظریه قابل قبول است. اما تا زمانی که نه بتواند رد کند و نه بتواند اثبات کند، فقط میتوان گفت: «از نظر علمی ثابت نشده»
    شاد باشید و جاری

    —————
    ناباور: سپاس ابراهیم عزیز.
    البته همانطور که گفتم راه دیگری نیست. تنها دانش است که در پایان می‌تواند کارساز باشد.
    در مورد «رد کردن» هم متاسفانه بسیاری از ادعاهای خرافی و دانش‌نما «ابطال‌پذیر» نیستند. به همین دلیل شاید هیچ وقت نتوان ردشان کرد. ولی عقل سلیم در آن است که فرض را بر روی بودن اسب تکشاخ پرنده یا باهوش بودن آب نگذاریم.
    شاد و پیروز باشی

  21. عالی بود!
    من افراد خیلی زیادیو میشناسم که برای اثبات خدا این قدر یک مطلب می پی چونن و تکرار می کنن که خودشونم باور می کنن! جالبیش این جاس که هیچ خدای اون یکی رو قبول نداره!
    واقعا افسوس می خورم کی می خواد درست شه

    —————
    ناباور: سپاسگزارم عزیز.
    به قول نمی‌دانم کی! «باوركردن دروغی كه انسان صد بار شنیده آسان‌تر است از حقیقتی كه انسان حتی یكدفعه هم آنرا نشنیده است».
    شاد باشی

  22. 1) مقاله‌ی تبیان در مورد آب زمزم رو خوندم! مقاله‌اش که مضحک و خنده‌دار بود بماند٬ کامنت‌هاش هم خیلی مضحک و مسخره بودن! یکی نوشته بود ای سبحان‌الله! یکی نوشته بود ای فتبارک‌الله! یکی نوشته بود ای ماشاءالله! یکی نوشته بود ای بسم‌الله! یکی نوشته بود های حمدالله! D: شلم‌شوربایی بود خلاصه برای خودش!
    2) چند دلیل ِ دیگه که برای اشتباه بودن این آزمایش به ذهن‌ام می‌رسه اینه:
    آ) در فیلمی که من درباره‌ی این به اصطلاح ِ مسلمون‌ها «شهادت آب» (!) دیدم یک آقایِ مثلاً روان‌شناسی در یک جلسه‌ای داشتن برای یک عده در مورد این فیلم توضیح می‌دادن! وقتی توضیح‌هایِ این آقا تموم شد٬ اولین عکس رو نمایش دادن و بعد از حاضرین پرسیدن که خب حالا شما بگید: این آبی که تو این عکسه قشنگه یا زشت؟ همه گفتن زشت! بعد مشخص شد این عکس مثلاً آب خوشگله رو نشون می‌داده! 😀 بعد از چند تا عکس٬‌ حاضرین یواش یواش فهمیدن که کدوم عکس رو باید بگن خوشگله٬ کدوم رو باید بگن زشته! (معیار ِ زشتی و زیبایی رو آقایِ ایموتو به کمکِ اون مثلاً روان‌شناس ِ جلسه تعیین کردند!)
    ب) اصولاً نشون دادن چند تا عکس که دلیل و گواهی بر انجام یک آزمایش نیست! خیلی ساده است! اگر ادعایِ ایشون صادق باشه٬‌ اولاً باید این آزمایش حداقل توسط یک دانشگاه یا موسسه‌ی آزمایشگاهی تایید می‌شد! (حالا نمی‌خواست هاروارد تایید کنه٬ دانشگاه ملی قطر هم اگه تایید می‌کرد باز خودش کلی بود!)
    به عبارت دیگه٬ آزمایشی که فقط توسط یک نفر به انجام برسه و دیگران توانایی انجام اون رو نداشته باشن یا به عبارت دیگه شمول و کلیت نداشته باشه و به عبارت دیگه توسط هر کسی که انجام بشه٬ یک نتیجه‌ی متفاوت ارائه بده٬ اون آزمایش از دیدگاه علمی هیچ ارزشی نداره!
    در ثانی ایشون اگه خیلی ادعاشون میشه شرح کامل آزمایش رو به همراه یک فیلم از اولِ آزمایش تا آخرش ارائه بدن! ایشون چه‌طوری می‌تونند اثبات کنند که عکس‌ها واقعاً چیزی رو که ادعا می‌کنند نشون میده؟ به عبارت دیگه چه‌طوری می‌تونند اثبات کنند که آب وقتی مثلاً یه چیز خوب بهش گفتن به این شکل در اومده؟
    پ) یادم میاد تو همون فیلمی که از این ماجرا دیدم آقایِ مثلاً روان‌شناس می‌گفت که «در طی این آزمایش٬ آب‌هایی که از سطح شهر جمع‌آوری می‌شدن به خاطر روحیه‌ی کثیفِ مردم شهر به شکل زشت و آب‌هایی که از کوه‌هایِ خارج از شهر جمع‌آوری می‌شدن به شکل زیبا در اومدن!» برای من خیلی جالب بود که بدونم چه‌طوری آقایِ ایموتو آب رو از یک کوهستان برداشتن و به آزمایشگاه خودشون در شهر بردن بدون اینکه فضایِ کثیف شهری رویِ روحیه‌ی حساس آب٬ تأثیر بگذاره و آب٬ همون‌طوری خوشگل باقی مونده! ادعایِ ایشون در این مورد زمانی درسته که میکروسکوپِ الکترونی ِ خودشون رو بردارن ببرن به کوه و در و دشت (که این هم عملاً با توجه به ابعاد میکروسکوپ الکترونی٬ غیرممکنه!)
    و موارد عدیده‌ی دیگه!
    3) ما هم‌چنان منتظر مقالاتِ کیهان‌شناختی شما هستیم!
    پاینده باشید و پیروز

    —————
    ناباور:
    ۱. 🙂
    ۲. واقعا سپاسگزارم. مسائل تکمیلی خوبی را در مورد فیلمش مطرح کردی. البته این قضیه سال‌هاست که گندش درآمده. خود ایموتو هم فهمیده. ولی خب هنور در ایران این مطالب نادانشی و دانش‌نما پخش می‌شوند.
    ۳. ای به چشم. کم‌کم! حالاحالاها کار داریم ما اینجا!

    شاد و پیروز باشی

  23. پست خیلی جالبی بود.
    من این خرافات مربوط به آب رو از دهان خیلی ها شنیده بودم. آخرین و جالب ترین بارش همین چند وقت پیش بود. یکی از هم کلاسی های کلاس زبان که در یکی از شاخه های شیمی دارد فوق لیسانس می خواند یک کلیپ در موبایلش داشت که برای ملکول های آب قر*آن پحش میکردن و ملکول ها می رقصیدند. چنان از این معجزه حرف میزد که آدم برای مملکت گریه اش می گرفت. یکی نیست بهش بگوید نا سلامتی تو مهندس مملکتی. تو دیگه چرا!؟

    —————
    ناباور: ممنون دوست عزیز.
    واقعا! برای همین هم می‌نویسم.
    وقتی دکتر مهندس مملکت در این سطح باشند، دیگر چه انتظاری می‌توان داشت؟ شرم‌آور است.

    پیروز باشی

  24. تمام مطالب‌ات را خواندم.
    حرف دل من را مي‌زني! ايدئولوژي‌مان خيلي شبيه هم است.

    —————
    ناباور: ممنوم دوست عزیز.
    البته من همیشه سعی می‌کنم از همه جوانب آزادانه به مسائل نگاه کنم.
    شاد باشی

  25. واقعا لازم بود در این باره مطلبی نوشته شود. به نظرم سایر دوستان خصوصا شیمیست ها به این حرفها جواب محکمی بدهند. تا جایی که من میدانیم تشکیل بلورها به حدی به شرایط پیچیده و مختلفی بستگی دارد که شکل نهایی آن رندوم است.
    مسئله دیگر اینکه تکرار پذیری این آزمایش چگونه است؟
    دیگر سایر بلورها چه شکلی در این آزمایشات داشته اند؟؟ یا تنها این آقای دکتر! از همه ی بلورها، خوشگل هاش رو جدا کرده؟!
    فراوانی آماری زشتی و زیبایی چقدر بوده ؟! و اصولا زیبایی را چه تعریف میکنند؟!

    این بحثها خطرناک هستند و راههای زیادی برای سو استفاده فراهم میشود.

    —————
    ناباور: کاملا درست می‌فرمایی دوست عزیز.
    ایشان مفهوم روش علمی را درنیافته‌است.
    سپاس
    شاد باشید

  26. آخ گفتی آخ گفتی حرف به حرف پستت حرف دل من بود.
    این مطالب راجع به زیبایی آب و… را جایی دیدم و واقعآ افسوس خوردم.
    خوشحالم از این که می‌بینم آدم فهمیده و با شعوری مثل شما پیدا میشه که بیاد این مطلب را در وبلاگش بنویسه.
    واقعآ حالم داره از این جامعه به هم می‌خوره…. :((
    حتی یک ذره فقط یک ذره حاظر نیستند اون مغز لعنتی را به کار بندازند.
    نمی‌دونم افراد فهمیده‌ای مثل شما چرا در زندگی واقعی من دیده نمی‌شوند.

    —————
    ناباور: دوست عزیز شما لطف داری.
    خوشحالم که خوشتون اومده.. نظرات افرادی چون شما به من امیدواری می‌ده.

    در زندگی واقعی هم متاسفانه قبول دارم وضعیت یک مقدار ناامیدکننده‌است. اصلا برای همین است که بر آن شدم در این باره‌ بنویسم.
    البته دوستان اندیشگر و خردگرا هم هستند.
    شاد و پیروز باشی

  27. سلام
    نظراتتون قابل احترامه اما…
    يادمون بياد…بسياري از مباني دانش امروز هم يه زماني خرافه يه حساب ميومد! و صاحبان اون نظريه ها به سختي مجازات شدن!پس صبر ميكنيم تا گذر زمان بعضي مسايل بغرنجو حل كنه!
    «تا سيه روي شود هركه در او غش باشد»
    و يه توصيه دوستانه:
    چشمها را بايد شست
    جور ديگر بايد ديد.
    موفق باشيد.

    —————
    ناباور: دوست عزیز ممنون از کامنت‌. مساله اینجاست که در گذشته افراد متعصبی بودند که به خاطر ایمان شخصی، با نظرات بامدرک دانشمندان مخالفت کرده و تکفیرشان می‌کردند؛ مثلا با این گفته گالیله که زمین به دور خورشید می‌چرخد، یا حتی همین امروز هم ایمان دینی برای برخی مانع دیدن حقایق می‌شود. مثلا برخی چیزهای کاملا مستدل و علمی و پر از مدرکی مانند فرگشت [تکامل] را به این خاطر که با ایمانشان نمی‌خواند قبول نمی‌کنند.

    مساله اینجاست که امروزه همه آزاداند تا حرفشان را بزنند. ولی این مدرک است که تعیین‌کننده درستی ادعاست. نمی‌شود هر کس از روی بخار معده حرفی بزند و همه قبول کنند. روش علمی هست.

    معمولا دانشمندان آزاداندیش‌ترین انسان‌های جهان هستند، چون همیشه احتمال خطا را می‌دهند و با وجود مدارک بسیار باز هم رویشان به مدارک بیشتر باز است. درست بر خلاف باورمندان که ایمانشان قطعی است و کاملا هم به چیزهای بدون مدرکشان ایمان دارند. این افراد هستند که باور دگم دارند. دانش دگماتیک نیست. تاریخ هم این را نشان می‌دهد. وقتی مدارک و شواهد کامل را جلوی یک دانشمند می‌گذاری چه دوست داشته باشد چه نه، مدارک آنجاست و اگر هم بخواهد نمی‌تواند سخت‌سری کند. دانش از بند تعصب و ایمان آزاد است.

    در مورد توصیه دوستانه هم راستش من چشم‌هایم باز باز است! دوست دارم به جای موهومات و خرافات، واقعیات را ببینم، حالا این واقعیات می‌خواهند تلخ باشند یا شیرین، برای من فرقی نمی‌کند. جهان واقعی به نظر من بسیار زیباتر، شگفت‌انگیزتر و پرمایه‌تر از ادعاهای بدون مدرک افراد است.
    شاد و پیروز باشی

  28. ناباور عزیز، کار مفید و بسیار لازمی است با خرافات علمی درافتادن که بنظر من هم در ایران در 10-15 سال اخیر بسیار رواج پیدا کرده حتی در قشر تحصیل کرده هم. یکی از نمونه هایش هم فروش بسیار زیاد کتابهای کوئیلو در ایران!
    و اما انتظار من این بود که علمی تر به هر قضیه شارلاطانی علمی بپردازی. یعنی اینکه روشی علمی برای ابطال پذیری قضیه خرافه ارائه کنید و مستدل خرافه را کنار بزنید در حالیکه در این پست وزن اظهار نظر شخصی بیشتر از استدلال علمی بود. دقت کنید که نمی‌گویم که اصلا استدلال علمی نداشت. می‌گویم که وزن‌اش در نوشته کم بود. بطریق علمی مستدل نوشتن ممکن است که برای خواننده گذرا کمتر جالب باشد ولی جلوی یک خطر را می گیرد و آن اینکه در جاییکه لازم است سکوت می‌کند چونکه علم در عین حال فروتن هم هست و آنچه را که نمیداند می‌گوید که نمیداند و در آن مواقع فقط با حساب احتمالات اظهار نظر می‌کند.
    باری همانطور که گفتم کار بسیار مفید و ارزشمندی می‌کنید که به این مسئله بپردازید. جدی و علمی و مستدل دنبالش را بگیرید. زنده و شاد باشی، عزیز.

    —————
    ناباور: سارای عزیز، ممنونم از لطفت.

    قبول دارم برای پرکشش کردن مطلب یک مقداری ساده نوشتم. ولی امیدوارم مطلب کلی را رسانده باشد. البته قضیه آنقدرها هم پیچیده نبود، با سرچی معلوم می‌شود که قضیه چیست. این آقا حتی حاضر نشده آزمایش را «double blind» کند! او را اصلا آنقدر جدی نگرفته‌اند. حتی جیمز رندی به او پیشنهاد یک میلیون دلار داد تا بیاید و آن را بدون جهت‌گیر انجام دهد، ولی او قبول نکرد. ولی خب این مسائل برای خیلی‌ها جذابیت دارد، چون به مساله احساسی نگاه می‌کنند نه علمی.

    در مورد ابطال‌پذیری هم، همانطور که می‌دانید بسیاری از ادعاهای دانش‌نما و ماوراطبیعه ابطال‌پذیر نیستند. از این لحاظ ارزشی هم ندارتد، مگر اینکه بتوانند به طریقی ابطال‌پذیرش بکنند، وگرنه ادعا کردن کاری ندارد و می‌توان هر ادعایی کرد. کلا اشکالات دانش‌نماها یکی دو تا نیست. در آینده در یک پست کلا روی آن بحث خواهم کرد.

    به هر حال انتقاد سازنده‌ای بود. سپاس. سعی می‌کنم در نوشته‌های بعدی تخصصی‌تر بنویسم. 🙂

    شاد و پیروز باشی

  29. اگه حرفی می زنی اثباتش کن ،این چیزا که گفتی دلیلی به رد اون نظریه نیست سفسطه کردی، تو ایران هم این آزمایش تکرار شده و به نتایج مشابهی رسیدن،حالا اگه مشکلی با واقعیت داری برو آب فاضلاب روبخور(اگه به نظرت آب آبه و تحت شرایط مختلف تغییر نمی کنه

    —————
    ناباور: دوست عزیز خوشحال می‌شوم لینکی از اثبات این مساله بگذارید! بی‌شک محققان ایرانی و این آقای ایموتو به خاطر این کشف باید جایزه نوبلی هم بگیرند واقعا!!

    در ضمن سفسطه‌ای هم در کار نیست. این ادعا بدون مدارک علمی است و به روش علمی به دست نیامده و دانش‌نمایی بیش نیست. می‌توانید به زبان انگلیسی هم در مورد آن تحقیق کنید؛ البته از سایت‌ها و منابع درست و حسابی.

    در مورد ردکردن هم کامنت‌های قبلی را بخوانید مفید است. ضمن اینکه وقتی یک ادعا توخالی، بدون مدرک و غیرعلمی است، همین برای نپذیرفتن آن ادعا کفایت می‌کند. هر وقت به طور مستدل و علمی ادعایی مطرح شد، دانشمندان جامعه علمی می‌پذیرند. فکر می‌کنم این مقاله سودمند باشد: علم و ماوراطبیعه

    در مورد لطفتان درباره فاضلاب هم، قضیه را اشتباه متوجه شده‌اید! آبی که در فاضلاب است قطعا با آب تصفیه شده تفاوت دارد، چون مواد دیگری نیز در داخلش هست!
    شاد باشید

  30. […] نوشت 3: ناباور یه مطلب نوشته با عنوان “دانش نما را باور نکنید“. توصیه میکنم مطالعه […]

  31. + من هم میخواستم در مورد این قضیه بنویسم.
    + در مورد اینکه با پخش موسیقی یا نوشتن کلمه ای محبت آمیز در گلدان یک گیاه رشد , اون بیشتر میشه هم کاش نظرت رو میگفتی

    —————
    ناباور:

    خوبی عزیز؟ خب من نوشتم!
    در مورد تاثیر موسیقی در رشد گیاه باید تحقیق کنم. ولی اگر هم تاثیری داشته باشه، غیر ممکن نیست. شاید امواج موسیقی تاثیری داشته باشه. شاید هم پخش موسیقی باعث بشه باغبان کارشو بهتر انجام بده و بیشتر به گیاه برسه! 🙂 کلا من ضرری در این کار نمی‌بینم! ولی در مورد نوشتن کلمات در کنار گلدان فکر نمی‌کنم. احتمالا آزمایش‌هایی انجام شده. اگر واقعا تاثیر خاصی گذاشته بود تا الان باید جایزه نوبل می‌گرفت و انقلابی به پا می‌شد درست مثل همین کار آقای ایموتو!!

    شاد باشی

  32. *) شما هیچ مرجع «زیست شناسی» ، «شیمی» یا «فیزیک» را در دنیا سراغ داری که نتایج آزمایشات آقای ایموتو را رد کرده باشد؟ اصولا هیچ مرجعی نمیتواند این کار را بکند؛ چرا که این ها یکسری فرضیه نیستند بلکه آزمایشاتی هستند که ملاک های علمی نیز در ان رعایت شده اند؛ بنابراین قابل انکار نیستند.
    *) ضمن اینکه خانم حمیده بیطرف نیز که آزمایش مشابهی را در ایران انجام دادند، نتیجه ی مشابهی (از لحاظ احساس داشتن مواد) کسب کردند، و این نتایج نیز توسط داوران جشنواره ی خوارزمی ، در زیر میکروسکوپ مشاهده شد.
    *) آیا شما با جشنواره های خوارزمی ارتباط دارید؟

    —————
    ناباور:
    *) شما هیچ مرجع «زیست شناسی» ، «شیمی» یا «فیزیک» را در دنیا سراغ داری که وجود گلابی باهوش پرنده را رد کرده باشد؟!

    البته این به آن خاطر است که کار آقای ایموتو که هیچ سواد علمی هم ندارد، آنقدر بی‌ریشه، خرافی و غیرعلمی بوده که علاقه‌ای نسبت به آن در جامعه علمی به وجود نیامده است چون اساسا روش کارش علمی نیست؛ البته مثل اینکه در ایران خوب طرفدار پیدا کرده! (در ضمن شما منابع معتبر علمی که حرف این آدم بی‌سواد را را قبول کرده و تکرار کرده باشند، نام ببر! آخر اگر چنین چیزی اثبات علمی شده بود که تابه حال گوش فلک را هم کر کرده بود عزیز).

    در مورد ملاک‌های علمی هم اشتباه می‌کنید. پنج اشکالی که گرفتم مطالعه بفرمایید. ضمن اینکه خود این فرد ادعا کرده که کارش سلیقه‌ای بوده! (کاملا غیر علمی) از دادن تمام نمونه‌ها هم خودداری کرده. (خسته نباشد!) جیمز رندی هم همان چند سال پیش که این ادعا مطرح شد از وی دعوت کرد تا آزمایش را به روش علمی و «double blind» انجام دهد، اگر آب هوش و فهم داشت، یک میلیون دلار به او بدهد! خب البته که ایموتو قبول نکرده! الان هم کلا کنار کشیده و به فروش آب‌های تفکر مثبت‌داده ی شده خودش به ناآگاهان مشغول است!! خجالت هم نمی‌کشد! جامعه علمی برای این ادعاهای شبه علم تره هم خرد نمی‌کند.

    *) 🙂 اولا که من پیشنهاد می‌کنم این خانم هر چه زودتر برای گرفتن یک میلیون دلار جایزه خود، آن را به انجمن رندی بفرستند! دوم اینکه آن را در مجله Science چاپ کنند و جایزه نوبل بگیرند! واقعا باید برای جشنواره خوارزمی متاسف بود. وضعیت مملکت را! البته از مملکتی که زیربنایش باور به خرافات است انتظار بیشتری نمی‌توان داشت!

    دوست عزیز، قضیه به این سادگی نیست! به میکروسکوپ داشتن نیست! وگرنه همین ایموتوی شیاد هم از میکروسکوپ استفاده کرده! دوباره ایرادهای گرفته شده را که در پستم نوشتم مطالعه کنید. برای اثبات یک نظریه علمی باید همه این شرایط برقرار باشد. شاد باشید.

    —————

    من فکر میکردم که نسبت به قضیه یک نگرش علمی داری، ولی نه!!! اشتباه می کردم.
    چون این همه نسبت دروغ و متهم کردن (حتی جشنواره ی خوارزمی) نمیتونه پایه ی علمی داشته باشه.
    جایزه ی نوبل! (یک طوری در پاسخ به کامنت من جواب دادی که انگار یک پای ثابت داوری برای اعطای جوایز نوبل بودی) – ولی خیلی دوست دارم که بدونم تاحالا چند تا مقاله از شما (به جز در وردپرس!!! و سایر سرویس های اینترنتی رایگان شخصی!!!) منتشر شده یا به چند طرح و اختراع شما گواهی ثبت داده شده که اینقدر مغرورانه جواب کامنت ها را میدهید؟
    *************
    اصولا انسان های بزرگی که مقاله های علمی می نویسند، اینقدر به دیگران صفت «بی سواد» را نسبت نمیدهند و همچنین برای نظرات دیگران کاملا «احترام» قائل می شوند.

    —————
    ناباور: لطف دارید!
    در مورد ایموتو دروغی نگفتم. روش ایشان علمی نیست و هیچ کجا او را به عنوان یک دانشمند قبول ندارند. خودش هم این را پذیرفته.

    منتشر شده یا به چند طرح و اختراع شما گواهی ثبت داده شده که اینقدر مغرورانه جواب کامنت ها را میدهید؟

    مغلطه پرداختن به شخص. اینکه من که هستم و چند تا مقاله علمی دارم، چیزی را از اصل ماجرا که این ادعای آقای ایموتو بدون مدرک علمی است و دانش‌نما است، تغییر نمی‌دهد.

    اینقدر به دیگران صفت «بی سواد» را نسبت نمیدهند و همچنین برای نظرات دیگران کاملا «احترام» قائل می شوند.

    دوست عزیز من «بی‌سواد» را برای ایموتو به کار بردم و بر سر حرفم هستم. قصد جسارت به شما یا فرد دیگری نداشتم.

    جایزه نوبل هم به این خاطر به کار بردم که شما گفتید با خوارزمی ارتباطی دارم؟ مقصودم این بود. به هر حال اگر لحنم بد بوده؛ پوزش می‌خواهم. آن را تغییر دادم. شاد باشید.
    —————

    «واقعا باید برای جشنواره خوارزمی متاسف بود. وضعیت مملکت رو» –>>> شما این نوشته ی خودتون رو انکار می کنید؟ به هر حال به خاطر عصبانیتی که از کار «ایموتو» داشتید، کامنت ها را با عصبانیت جواب می دادید و در مباحث روان شناسی نیز پذیرفته شده است که «عصبانیت در هنگام گفتار (که نوشتار هم حالت مکتوب آن است) ، قدرت منطق را در هم می کوبد.
    ——————
    و من با یک تکنیک از تجربیات روان شناسی ام خواستم این مسئله را برای شما روشن کنم، که خوشبختانه در جواب کامنت دوم، دیدم که موفق شده ام. دوست عزیز، نوشتن کامنت های من در اینجا به خاطر مطالعه ی متن شما و همچنین جواب کامنت های شما بود – که همگی از روی نوعی عصبانیت نوشته شده بودند – درست است که ممکن است تحقیقات شخصی از نظر شما کاملا بی پایه و اساس باشند، اما اگر شما با عصبانیت بخواهید منطق و دلیل خود را بیان کنید، مخالفین نظرات شما تحریک شده و واکنش های تندی نشان خواهند داد (و این وسط تنها چیزی که له می شود، قدرت منطق و استدلال و معیارهای علمی است) به عنوان مثال به پاسخ هایی که به کامنت ها داده اید، نگاه کنید! چرا اینقدر با موافقان خود مهربان تر از مخالفان خود هستید؟ فراموش نکنید که نوشته ها نمی توانند لحن شما را منتقل کنند و گاهی ممکن است در حالی که شما قصد توهین به کسی را نداشته اید، با به کار بردن عبارت های ضعیف در مکان های نادرست (مثل «بی سواد» که براتون مثال زدم)، یک انسان متعصب به نظر برسید (در حالیکه ممکن است اصلا اینطوری نباشد)
    ———————-
    مسئله ی دیگری که می خواستم با به کار بردن تکنیک های روان شناسی ام برایتان روشن کنم، مسئله ی «مغلطه پرداختن به شخص» بود که خوشبختانه خودتان از آن آگاهی داشتید (این را به سادگی هرچه تمام تر از روی متن پاسخ شما به کامنت دوم فهمید). خب ولی خودتان چه تصور می کنید؟ آیا با عصبانیتی که در نوشته هایتان داشته اید، باعث نشده اید که این پست پر بازدید به جای اینکه جایی باشد برای تبادل نظر علمی، تبدیل به یک «جدل خانه» بشود؟
    ——————–
    در پایان به شما یادآور می شوم که اگر من از ترفند یا تجربه ی روان شناسی ای استفاده کردم، همه اش به خاطر روشن گری بود و اینکه دوست داشتم اشتباهات شما و سایر دوستان عزیزی را که می خواهید بحث های علمی را دنبال کنید (ولی با اشتباهاتی که به دلیل ناآگاهی شماست، از هدف خود دور می شوید!) متذکر شوم. بنابر این تصور نکنید که من شما را «بازی داده ام» بلکه فقط یک «کار علمی» انجام دادم.
    —————–
    حالا یاد حرف استاد می افتم که به من گفت:
    «تو انسان باهوشی هستی که در روان شناسی استعداد بالایی داری»
    و دعا می کنم که همیشه بتونم بهتر از قبل باشم…
    —————
    راستی الآن به نظرم میاد که اگر هر سه کامنتی که من گذاشتم رو به همراه پاسخ های خودتون تلفیق کنید، بهتر باشه.
    —————-
    «اگر لحنم بد بوده؛ پوزش می‌خواهم. آن را تغییر دادم» —>>> به خاطر به کاربردن این جمله بهتون تبریک میگم (چون هرکسی این شجاعت را ندارد که به خاطر اشتباهش عذر خواهی کند؛ پس باز هم به شما تبریک می گویم)
    ——————————
    به امید پست های جدیدی که تبدیل به یک خانه ی «تبادل نظر علمی» شوند و نه «جدل خانه»
    ————————–

    ناباور: اولا که سپاس دوست عزیز. دعوا که نداریم! گفتگو می‌کنیم. قبول دارم من هم یک مقداری تند رفتم.
    قبول دارم که عصبانیت قدرت استدلال منطقی را در هم می‌کوبد.
    ——-
    نداشتیم ها! تستمان می‌زنید! 😉 کلا حرف درستی زدید در اینجا.
    ——-
    باز هم سپاس 😉 . در هنگام پرداختن به مغلطه پرداختن به شخص باید خونسردی را حفظ کرد! تنها گفتن اینکه این یک استدلال منطقی نیست کفایت می‌کند.
    ——-
    ممنون. درک می‌کنم.
    ——-
    خب مطمئنا استعداد بالایی در زمینه روانشناسی دارید.
    ——-
    تلفیق شد.
    ——-
    خواهش می‌کنم. انسان جایزالخطاست.
    ——-
    امیدوارم در این راه موفق شوم. از شما هم به خاطر یادآوری این نکات ممنونم. فقط یک نکته! شما چه طور پیش از آنکه کامنت را بپذیریم پاسخ من را به آن خواندید! من در کفم! 🙂 شاید از بی‌سوادی اینترنتی من باشد!

    شاد و پیروز باشی

  33. عالي بود و متشكر … خيلي به جا موضوع ها رو انتخاب مي كني

    —————
    ناباور: ممنون دوست عزیز.
    شاد باشی

  34. سلام
    ممنون از جوابت!
    اول از همه جهت رفع سوء تعبير اينو بگم كه:حرفهاي من هيچ ربطي به دين و ايمان و مذهب نداره و من داعيه هيچ دين و مذهبي رو ندارم و صرفا به عنوان يك ناظر بي طرف به دنياي اطرافم نگاه ميكنم و معتقدم كه انسان هميشه بايد طرفدار حقيقت باشه هر چند كه برخلاف طرز فكر حاكم و يا منافع شخصيش باشه.
    از حرفات برمياد كه اطلاعات زيادي داشته باشي پس به عنوان مثال بايد بدوني كه تا چند دهه پيش از نظر دانشمندان كوچكترين ذرات هستي اتمها بودند اما حال نظريه «تارها»(ريسمان) پذيرفته شده و يا اينكه در عصر حاضر علم به حقايقي ميرسه كه بيش از 14 قرن پيش در دين اسلام سفارش شده(باز هم تاكيد ميكنم كه نگاه من صرفا بعنوان يك شاهد و ناظر بيطرفه كه اجازه نداره خودشو گول بزنه!).
    پس ميبينيم كه تاريخ ثابت كرده كه هر فرضيه اي رو به خاطر اينكه با علم روز و يا دين زمان منافات داشته باشه نميشه رد كرد چون بر طبق اذعان دانشمندان بشر هنوز بر روي پله اول كشف رازهاي جهان هستي ايستاده واز طرف ديگه واز نظر دين هم بسياري از احكام ديني با توجه به مسايل پيش آمده روز تفسير جديدي پيدا ميكنه . پس بعضي وقتها شايد ايراد از خطكش و معيار ما باشه و شايد اون نياز به اصلاح داشته باشه!
    توي صحبت هات حرف از مدرك علمي زده بودي. فكر ميكنم فاصله زماني اعتقاد مردم به وجود موجوداتي كه باعث ايجاد بيماري ميشوند تا اثبات وجود انها توسط اختراع ميكروسكوپ(مدرك!)به چند صد سال ميرسه و غيره و…
    پس توي قضاوتهامون هميشه يه جايي رو واسه بعد زمان لحاظ كنيم!
    گفته بودي «دانش از بند تعصب و ايمان آزاد است»پس تعصبت به اينكه اين آزمايش كاملا غلط و ساختگيست ناشي از چيست؟من چون اين آزمايش رو انجام ندادم نه رد ميكنم نه تاييد. اما مگه شما انجام دادي كه رد ميكني؟
    گفته بودي كه «دوست دارم به جای موهومات و خرافات، واقعیات را ببینم، حالا این واقعیات می‌خواهند تلخ باشند یا شیرین،» .امابه نظر من «واقعيت» در برابر «حقيقت»مثل سراب ميمونه ودر واقع واقعيت تصويري مجازي و بدون بُعداز حقيقته .حقيقتي كه هيچ تلخي توش نيست و همش شيرينيه!

    —————
    ناباور: با سپاس از شما
    البته نظریه ریسمان هنوز اثبات نشده و در حد یک فرضیه است که در فرمول‌های پیچیده ریاضی جواب می‌دهد. بسیار هم جالب است. فیزیکدانان مشغول کار بر روی آن هستند زیرا می‌تواند کاندید خوبی برای نظریه همه چیز باشد.

    در مورد این هم که 14 قرن پیش به علم پیشرفته امروز اشراف داشتند، قبول ندارم. درست است که مردم دوران باستان برخی مسائل را عنوان کرده بودند ولی آنها از روی حدس و گمان بوده. مثلا درست است که دموکریتوس فیلسوف ماتریالیست یونانی در حدود 24 قرن پیش سخن از اتم زده، ولی این به آن معنا نیست که او واقعا چیز خاصی را با روش علمی کشف کرده. از این حدس‌ها زیاد می‌توان زد که برخی درست در می‌آیند و برخی نادرست. مثلا همان فلاسفه یونان از هفت طبقه بودن آسمان یا گشتن خورشید به دور زمین هم سخن به میان آوردند که امروزه معلوم شده غلط اند. یا پیشینیان ما برای قرن‌ها و هزاره‌ها شاید انواع و اقسام مختلفی از فرضیه‌های آفرینش را برای خودشان ساخته‌ بوده‌اند، ولی امروزه معلوم شده آفرینش هوشمندی در کار نبوده و ما نیز مانند دیگر جانداران حاصل فرآیند بدون طراحی به نام فرگشت (اولوسیون) هستیم. [در این باره در پست بعد کامل توضیح خواهم داد. خوشحال می‌شوم دنبال کنید].

    گفته بودي «دانش از بند تعصب و ايمان آزاد است»پس تعصبت به اينكه اين آزمايش كاملا غلط و ساختگيست ناشي از چيست؟

    دوست عزیز اسم این تعصب نیست. همانطور که توضیح دادم روش آقای ایموتو علمی نبوده و دلبخواهی بوده است. به همین دلیل هم آزمایش‌های اینچنینی که هر ساله انجام می‌شوند اهمیت خاصی ندارند. برای قانع کردن دانشمندان به شواهد و مدارک سخت و استفاده از روش علمی و یک متدلوژی درست نیاز است. حرف این آقا هم به همین دلیل مورد توجه قرار نگرفته و حتی خودش هم می‌داند که کارش علم واقعی نیست. و به جای اثبات آن برای جامعه علمی به فروش آب‌های تفکر زیبا داده خودش می‌پردازد! از اینجور دانش‌نماها امروزه بسیار هست.

    ودر واقع واقعيت تصويري مجازي و بدون بُعداز حقيقته .حقيقتي كه هيچ تلخي توش نيست و همش شيرينيه!

    منظور من این بود که خوش آمدن یا بد آمدن من و دیگران تغییری در حقیقت نمی‌دهد. این را از این نظر گفتم که برخی دانش را به خاطر خشک بودن سرزنش می‌کنند. مثلا می‌گویند تشریح بدون احساس، منطقی و علمی، زیبایی رنگین‌کمان را از بین می‌برد. من با این مخالفم. یا مثلا برخی «دوست دارند» که ما به روشی غیر از فرگشت به وجود می‌آمدیم. این خواسته‌اندیشی تغییری در حقایق نمی‌دهد. جهان بدون زدن عینک خوشبینی و بدبینی به قدر کافی شگفت‌انگیز هست.

    شاد و پیروز باشید

  35. رخصت زیستن را در دست بسته دهان بسته گذشتم دست و دهان بسته گذشتیم
    و منظر جهان را
    تنها
    از رخنه ی تنگ چشمی حصار شرارت دیدیم و اکنون
    آنک در کوتاه بی کوبه در برابر و
    آنک اشارت دربان منتظر!

    —————
    سپاس

  36. رد شدن این آزمایش (بر خلاف تایید آن) نه چیزی از اطلاعات من را تغییر می دهد و نه شما را؛ پس اگر آسان ترین کار، یعنی رد کردن آن را هم انتخاب کنیم برای هیچ کدام ناراخت کننده نیست (ولی در عین حال،شاید، بعضی از مطالب را از دست بدهیم)
    پس اگر با صرف انکار به آن نگاه نکنیم، چند نکته را می گویم:
    از 5 دلیلی که برای رد این نظریه آورده اید، 4 تای اول بیشتر شبیه بازی با لغات و اعمال سلیقه شخصی می مونه؛ دلیل 5 هم به خوبی نشان می دهد که باید بیشتر روی این موضوع کار کرد و از همه مهمتر از هیچ کدام از این دلائل (آن جوری که شما نتیجه گرفته اید) نمی شود استنباط کرد که این تجربه ها «تکرار پذیر» و «آزمایش پذیر» نیستند؛ اتفاقا این از آن مواردی است که این دو شرط را دارند.
    همین برقرار بودن این دو شرط، نشان می دهد که بر خلاف موضع فعلی شما (که پیش جهت دهی هم در آن شرکت دارد) نمی توان ازحالا آن را، رد کرد؛ بلکه نتایج حاصله را دلیلی بر بالاتر رفتن صحت این موارد دانست و به «آزمایشات» بیشتر در این باره پرداخت، نه بدون آزمایش (به یک دلائلی) از پیش به نفی آن پرداخت.

    —————
    ناباور: دوست عزیز گفتید چهارتای اول بازی با لغت بوده، خب دلیل آن را هم لطف بفرمایید. وگرنه هرکسی می‌تواند دیگران را بی‌دلیل محکوم به مغلطه کند، بدون اینکه اشکال آن را دقیق ذکر نماید.

    در مورد آزمایش‌پذیری و تکرارپذیری آزمایش هم من نگفتم نمی‌شود. من در بخش دوم مقاله گفتم بسیاری از دانش‌نماها ابطال‌پذیر نیستند و نمی‌توان نادرستی آنها را نشان داد. ولی این ادعای آقای ایموتو را خیلی راحت می‌توان! خود آقای ایموتو هم به همین دلیل همه نتایج را عنوان نکرده است. مثلا می‌توان واژگانی مانند «سلام» و «خوبی» و در مقابل «زشتی» و «دشمنی»را به زبان‌های مختلف بر روی کاغذ نوشت و بر روی جداره شیشه آزمایش چسباند؛ اگر همیشه بلورهایی که در ظرفی که برچسب چیزهای خوب بر رویش زده شده زیباتر (و به صورت تکرارپذیر) تفاوت اساسی با بلورهای حاصل شده از ظرف‌های حاوی کلمات زشت باشند، در این صورت می‌توان شک کرد که ملکول‌های آب باهوشند و قادر به تشخیص معنای کلمات پیچیده به زبان‌های گوناگون و شکل‌گیری بر اساس آن اسامی یا احساسات هستند. خب در همینجا هم کار لنگ می‌زند. نتایج همیشه یکسان نبوده است و دلبخواهی انتخاب شده.

    در ضمن من تنها مخالف آزمایش اشتباه و غیرعلمی ایموتو هستم. دلیلی هم نمی‌بینم که سنگ و آب و… باهوش باشند و تازه به زبان‌های مختلف آدمی اشراف داشته باشند! مگر اینکه واقعا به طور دقیق و تکرارپذیر همیشه اتفاقات یکسانی بیافتد و مثلا آب های مجاور با کلمات زیبا یا زشت به اشکال خاص قابل پیش‌بینی در بیایند. همین.

    سپاس از نظرتان
    شاد باشید

  37. I just read

    —————
    Thanx

  38. مطالعه کردم

    —————
    سپاس

  39. دوست عزیز؛ علاوه بر مشاهده ی آخرین بازخورد شما بعد از آن فرآیندی که من در نظر گرفته بودم (سه مرحله کامنت گذاری)، میخواستم دو نکته را خدمتتون عرض کنم.
    در مورد سوالی که داشتید «شما چه طور پیش از آنکه کامنت را بپذیریم پاسخ من را به آن خواندید! من در کفم!» —>>> من فقط بعد از مشاهده ی جواب های شما و مطالعه ی دقیق آن ها، نتیجه گیری می کردم (ضمن اینکه اینگونه فرآیندهایی که در طول آن شما طرف مقابلتان را نمی بینید و برای رسیدن به هدف خود فقط می توانید از تجربیات علمی روان شناسی خود استفاده کنید؛ همواره بسیار سخت هستند)
    نکته ی دوم که شاید تکراری هم باشد؛ اینکه از صمیم قلب آرزو می کنم که شما بتوانید در پست های آینده تان-با استفاده از مطالبی که با هم بررسی کردیم- پست های علمی-تحقیقی را خوب و حرفه ای تفسیر کنید و بنویسید. تا شاهد یک مکان مناظره ی علمی باشیم و نه مناقشه ی عملی! (2 تا آرایه ی جناس رو حال کردید!)

    —————
    ناباور: به هر حال 😉

    سپاس دوست عزیز. حتما.

    شاد و پیروز باشی

  40. سلام به شما دوست عزیز. جدا از بحث آب که به نظر من هم خیلی عوام فریبانه می رسد، موضوعی به نظرم رسید که میتواند جالب باشد.
    این که بعضی نظریه ها «ابطال پذیر» نیستند، میتواند به خاطر ضعف ابزار ما (دانش) باشد. این ابزار در حال حاضر ابزار لازم را برای قضاوت در این موارد در اختیار ندارد. توجه داشته باشید که دانش امروزه ما بر اساس منطق سه بعدی ذهن ما شکل گرفته. بسیاری از قوانینی که در ابعاد بالاتر صادقند در ابعاد پایینتر نقض می شوند. و این یعنی دانش را خیلی هم نمیتوان «همواره درست» دانست! البته می پذیرم که در حال حاضر بهترین ابزار موجود همین دانش است. به امید روزی که ابزار قوی تری هم پیدا شود که وابسته به منطق سه بعدی ذهن ما نباشد.
    سرفراز باشید

    —————
    ناباور: سپاس از توضیحات دوست عزیز. البته که دانش پیشرفت می‌کند و گاهی هم انقلابی پیشرفت می‌کند. گاهی هم به کل طرز نگرش ما به مسائل عوض می‌شود یا عمیق‌تر می‌شود, مثلا جاذبه نیوتونی و اینشتینی. ولی بعضی چیزها واقعا هست و هر چه قدر هم علم عوض شود، زمین به دور خورشید می‌چرخد و نه برعکس.

    به قول کارل سیگان «ادعاهای بزرگ، مدارک بزرگ می‌طلبد».

    شاد و سربلند باشید

  41. سلام.
    1- «البته نظريه ريسمان هنوز…»
    — پس حداقل 50% امكان اثباتش وجود داره!كه البته اونم چيزي رو حل نميكنه بلكه به سوالات موجود علم به صورت تواني اضافه ميكنه.

    2- «در مورد این هم که 14 قرن پیش به علم پیشرفته امروز اشراف داشتند، قبول ندارم»
    — خوندن نظرات مخالف هميشه هم بد نيست،يه سري به رساله هاي ديني و احكام بزن ببين فقط در قسمت احكام ازدواج و طهارت بيش از 50 مورد ميتوني پيدا كني كه با هيچ كدوم از علوم 14 قرن پيش قابل توجيه نبوده ولي علم امروز اثباتش كرده.

    3- «ولی این به آن معنا نیست که او واقعا چیز خاصی را با روش علمی کشف کرده.»
    «روش آقای ایموتو علمی نبوده »
    «خودش هم می‌داند که کارش علم واقعی نیست»
    «و به جای اثبات آن برای جامعه علمی»
    — مگه معيار و مرجع اين دنيا فقط علمه؟

    4- «مردم دوران باستان برخی مسائل را عنوان کرده بودند ولی آنها از روی حدس و گمان بوده.»
    — حدس؟با اين دقت؟ 24 قرن پيش؟واقعا نامريه اگه اسم اينو حدس بزاريم!

    5- «فلاسفه یونان از هفت طبقه بودن آسمان »
    — تا طبقه رو چي تعريف كنيم و آسمان رو چي! بابا شما كه شكاك حرفه اي هسته يكمي بيشتر دقت كن!

    6- «ولی امروزه معلوم شده آفرینش هوشمندی در کار نبوده »
    — اِ اِ اِ آقا !؟كي اينو معلوم كرده؟ كي معلوم شده؟ چند درصد انسانها با اين نظر موافقند؟

    7- «روش آقای ایموتو علمی نبوده و دلبخواهی بوده »
    — تا جايي كه من ميدونم بيشتر اختراعات و اكتشافات حاصل روش آزمون و خطا بوده.

    8- «برخی دوست دارند که ما به روشی غیر از فرگشت به وجود می‌آمدیم»
    — اين برخي چند درصد انسانها هستند؟

    9- «دوست عزیز اسم این تعصب نیست.»
    — واقعا اگر جواب شما تعصب محض نسبت به علم نيست پس چيه؟شما خودت يكبار ديگه اين متني رو كه نوشتي بخون.
    شماره 3 رو نگاه كن!
    اولين تصوري كه به ذهن آدم ميرسه اينه كه شما هيچ معياري بجز علم نداري.

    اما برادر يا خواهر من!
    علم فقط يكي از ابزارهاي در دست ماست.
    كمي از چهارچوب سفت و سخت علم خارج شو و بيطرفانه و منصفانه و شاهدانه به اطرافت نگاه كن تا به حقايقي برسي كه با هيچ علم و دانشي قابل توجيه نيست.
    دوست عزيزم، 2تا كتاب خوندم كه واقعا زيباست يكي به اسم «صفر» وديگري به اسم «يك» هر دو هم مال يك نويسنده هست. بد نيست يه نگاهي هم به اونا بيندازي.(البته بازم تاكيد ميكنم كه كاملا بيطرفانه بخونش چون در غير اين صورت واقعا كتاب چرنديه!)
    و در آخر اينكه :
    پشت دريا شهريست
    قايقي بايد ساخت.
    (البته قايق علم با تموم مستحكميش خيلي سوراخ داره!يه كشتي درستو حسابي بايد پيدا كرد!)
    ايام به كام

    —————
    دوست عزیز،
    1. البته که احتمالش هست. بسیار هم جالب است.
    2. سر زده ام، مثلا در اینجا ادعاهایی مطرح شده بود که در کامنت 43 به رسواسازی آنها پرداختم. (هر چند اصلا علاقه ای به این کار ندارم) به هر حال من کوچکترین علاقه ای به این مسائل ندارم و ترجیح می‌دهم وقتم را به جای آن به خواندن کتاب‌های علمی و درست و حسابی بگذارنم. از این ادیان و ادعاهای بدون مدرک در جهان بسیار هست. همه آنها هم برای من ناباور به یک میزان بی‌ارزش هستند. همه آنها هم فکر می‌کنند فقط خودشان درست می‌گویند. زمان و علاقه کافی برای خواندن تمام کتاب‌های خرافی قدیمی از فرهنگ‌های مختلف را ندارم.
    3. خب وقتی کسی می‌گوید مثلا گلابی یا در این مورد آب باهوش است، معمولا باید مدارک بیاورد! خب همینطوری که نمی‌شود هر ادعایی که مردم می‌کنند باور کرد! از قدیم گفته اند یا در همه چیز شک کن یا همه چیز را باور کن!
    4.خب دموکریتوس به نظرش می‌آمده که جهان باید از اتم ساخته شده باشد! دقت زیادی هم نداشته. نکته جالب اینجاست که این فیلسوف عزیز یک ماتریالیست بوده و برخی او را جز نخستین بیخدایان می‌دانند! به هر حال مهم نیست.
    5. خب آنها تعریف خاصی از هفت طبقه داشته اند. اگر به نمودارهای آن مراجعه کنید می‌بینید که خورشید و ماه و… به دور زمین مدارهایی را تشکیل می‌داده‌اند که آنها را روی هم طبقه طبقه فرض می‌کردند. خیلی ها هم بعد از آن این خرافات را از همدیگر کپی کردند که بعدها معلوم شد نه خورشید به دور زمین می‌چرخد و نه ستارگان و اجرام آسمانی به آن اشکال فرضی هستند. (هر چند هنوز هم در خرافاتی چون اختربینی به این مسائل می‌پردازند).
    6. اگر منظورتان زمانش هست که حدود 150 سال است که این انقلاب علمی مهم صورت گرفته. دوما اینکه تعداد باورمندان مهم نیست؛ وجود مدارک مهم است. به هر حال اگر علاقه مند هستید، فرگشت در میان دانشمندان و افراد تحصیل‌کرده بیشتر از مردم عادی پذیرفته می‌شود.
    7. خب روش ایموتو این نیست و به جایی هم نرسیده. به نظر من بهتر بود به جای خواندن طب جایگزین و خرافات در موسسه غیر معتبر در هند، کمی به تحصیل دانش و روش علمی می‌پرداخت. به هر حال ادعایش به دلیل نداشتن بنیان علمی کاری از پیش نبرده و خودش هم کنار کشیده. (البته به جز فروش تجاری آب‌هایش به مردم ناآگاه)
    8. خب در هر کشوری فرق می‌کند. آمار آن موجود است عزیز. کلا می‌توانم بگویم که در میان کشورها، مردم کشورهای پیشرفته اروپایی، ژاپن و برخی دیگر کشورها بیشتر از بقیه فرگشت علمی را قبول دارند. در این میان یک استثنا هست که آن هم آمریکاست. در این کشور بنیادگرایان دینی تلاش تاریخی داشته‌اند برای نابود کردن علم و آموزش آفرینش هوشمند در کلاس‌های دانش، که موفق نشده‌اند؛ زیرا حرفشان غیر علمی بوده. (هنوز هم تلاش خودشان را زیر انواع نام‌هایی چون خلقتگرایی، آفرینش هوشمند و پیچیدگی فرونکاستنی ادامه می‌دهند و تلاش می‌کنند تا از فرگشت ایراد بگیرند که البته همیشه ناکام مانده و در بحث‌ها شکست خورده‌اند) بر اساس آمار هریس، 54 % از آمریکایی‌ها به فرگشت انسان از موجودات پیشین باور ندارد و به قولی خلقت‌گرا هستند. در کشورهای اسلامی آمار دقیقی در دسترس نیست؛ ولی ترکیه خلقتگرایان فراوانی دارد که فعال هم هستند و ضد فرگشت تلاش می‌کنند. مثلا همین چند هفته پیش یک اسلامگرای مخالف فرگشت، با تلاش توانست سایت یکی از مشهورترین زیست‌شناسان انگلیسی را ببندد. (در کشورهای اسلامی هنوز موج پرقدرتی از مخالفت‌ها یا موافقت‌ها در مورد این پدیده‌های علمی مشاهده نشده؛ زیرا اکثرا اطلاعات دقیقی از این مسائل ندارند و هنوز نمی‌دانند واقعا چه اتفاقات علمی مهمی رخ داده.)
    9. خب برای باور کردن خیر. نمی‌گویم علم کاملا درست است یا همه چیز را کشف کرده، ولی اگر مثلا بخواهم به اسب تکشاخ پرنده اعتقاد داشته باشم، مسلما بدون مدارک آن را باور نخواهم کرد!

    البته شک‌گرایی و اندیشه انتقادی و تحلیل بی‌طرفانه، بدون تعصب بر روی چیزها مورد قبول من است. ایمان داشتن به چیزها هم به نظر من به تعصب می‌انجامد. من ایمان ندارم که علم همیشه درست است. ولی ایمان دارم که شک کردن و انتقاد و استفاده از خرد و مدارک راهی است که به فهم جهان کمک می‌کند. اگر هم بی‌خطا نباشد حداقل کمک زیادی می‌کند. (درمان بسیاری از بیماری‌ها که در طول تاریخ باعث مرگ و میر انسان‌ها می‌شده و سبب بروز خرافات گوناگون درباره علت آنها گشته، یا پیشرفت‌های هنگفت در تکنولوژی با استفاده از روش علمی یا آگاهی از اینکه ما چگونه به وجود آمدیم؛ همه و همه با استفاده از دانش به دست آمده‌اند)

    سپاس از اینکه در این بحث شرکت می‌کنید.
    شاد و پیروز باشید

  42. سلام سلام، عجب وبلاگ توپي داري، دمت گرم. آقا منم اين سي‌دي رو تو خونۀ يكي از فاميلا ديدم. طرف موقعِ پخشش زار زار گريه می‌كرد! كه هي فلانی تو اندازۀ آب زبون‌بسته هم شعور نداري… اما يه نكته رو از قلم انداخی: می‌گن يه دختره عين همين آزمايش رو تو جشنوارۀ(؟) خوارزمي انجام داده (روي قرآن) و تازه كلي هم جواب داده و آب به زيباترين شكل ممكنش در اومده… حالا كي مي‌تونه اين ادعا رو رد كنه؟!

    ناباور عزيز من سه چهار تا پست آخرت رو خوندم… عالی بودند… بابا ايران چقدر بيخدا داشت و ما خبر نداشتيم… من يه آرزويي دارم كه يكي دو ساله ذهنم رو به خودش مشغول كرده و اونم تشكيل «انجمن اومانيست‌ ايران» هستش، اما امان از آب هندوانه! فكر می‌كنم در درجۀ اول به چند تا بيخدای اومانيست پايه نياز باشه… نظرتون چيه دوستان؟ لزومي نداره كه شق القمر كنيم، فقط كافيه كه يه سايت و يه لوگو داشته باشيم، همين 😉

    —————
    ناباور: سلام و درود شیرجواد گرامی،

    سپاس. راستش موقع نوشتن فکر نمی‌کردم در ایران تا این اندازه این آقا و نظراتش معروف باشند! 🙂

    زیاد هستند، فقط پراکنده‌اند. برای همین کمتر به نظر می‌آیند. در مورد «انجمن اومانیست‌های ایرانی» هم من پایه‌ام! الان فکر کردم مخففش هم می‌توان گذاشت «سه آ» یا «۳آ» ! کار جالبی است. من هم رویش فکر کرده‌ بودم. شاید بد نباشد به مرور این کار انجام شود. در ارتباط باشید. با سپاس.
    شاد باشی

  43. پس خوبه كه حداقل روي يك چيز با هم تفاهم داريم و اونم اينه كه : شك مقدمه ي يقينه!
    البته به شرطي كه به دور از غرض ورزي و جانبداري و تعصب باشه.(يه جورايي همون انتقاد سازنده ي سياسيون!!!)

    —————
    ناباور: حتما دوست عزیز. به قول دکارت در همه چیز شک کن جز شک!
    البته.
    شاد باشی

  44. عالي بود.
    یک بار چندتا از بچه ها این سی دی رو برای من گذاشتن، من که اطلاعی در مورد اون نداشتم یه کم در مورد علم و مزخرف براشون توضیح دادم و در آخر هم گفتم حالا به فرض که آب موجودی هوشمند است(!) آیا خدا اثبات میشود یا محمد تبرئه میشود؟

    —————
    ناباور: سپاس دوست عزیز.
    شاد باشی

  45. با سلام و عرض ادب

    سایت فارسی موبایل با پیج رنک 4 و بازدید روزانه + 10000 تمایل به تبادل لینک با وب شما دارد در صورت تمایل افتخار داده و لینک سایت فارسی موبایل را در وب خود قرار دهید و نام لینک خود را به ما بدهید تا بلافاصله لینک شما در جمع دوستان ما ثبت شود با تشکر و سپاس فراوان

    مدیریت سایت فارسی موبایل

  46. وای !
    وحشتناکی قضيه اينجاست که امروز سر کلاس ارگنومی دانشگاه، استاد اومده داره از اين معجزه صحبت می کنه !
    وقتی هم من باهاشون مخالفت کردم در نهايت احترام منو يه کوته فکر کودن خطاب کردن!

    —————
    ناباور: عجب!
    واقعا چه اتفاقی افتاده؟! همه چیز برعکس است اینجا. انگار باور داشتن به انواع دانش‍‌نما و خرافات اسمش شده روشنفکری، و نام شک‌گرایی، خردگرایی و اندیشه انتقادی شده کوته‌فکری! جای شگفتی است واقعا! به ویژه در قشر تحصیل‌کرده. دیگر استاد دانشگاه که جای خود دارد! نمی‌دانم چه می‌توان گفت. فقط اگر امکان دارد از او مدارک علمی و مقالات ژورنال‌های معتبر از منابع معتبر را جویا شوید. مملکت گل و بلبل است دیگر.

    آفرین به شما.
    شاد و پیروز باشی

  47. درود بر شما

    بسیار مفید و آموزنده بود

    .. و روشنگرانه

    بدرود

    —————
    ناباور: سپاس دوست عزیز.
    با درود

  48. گفته اید:

    من در بخش دوم مقاله گفتم بسیاری از دانش‌نماها ابطال‌پذیر نیستند و نمی‌توان نادرستی آنها را نشان داد. ولی این ادعای آقای ایموتو را خیلی راحت می‌توان!

    فقط می خواستم ببینم، چنین ادعایی بر رد قاطع این آزمایشات، با شعار «نپذیرفتن ادعاهای بدون مدرک » چگونه جور در می آید؟ شما قاطعانه بر رد این نتایج تاکید دارید، حال آنکه همان طور که بعضی از دوستان اشاره کردند، آزمایشاتی که انجام گرفته بر خلاف گفته شما است و ضمنا حداقل جواب علم به این مسائل «نمی دانم» است؛ نه رد مسئله با استناد به آزمایشات پیشنهادی و انجام نشده شما(یک روش کاملا غیر علمی)
    حداقلش این بود که بر اساس همان شعار خودتان (مانند کاری که بنده کردم) آن را رد نمی کردید(آن هم اینقدر با اطمینان)
    واضح هم است که شما هم کاملا بر خلاف ادعایتان(التزام به مدرک برای هر چیزی)، با مسائل برخورد می کنید؛ امیدوارم سو تفاهم شخصی پیش نیاید، تاکید من بر اینکه این عمل شما و تعارض آن با شعارتان، تنها به این دلیل است که در بسیاری از جاها که «کامنت» گذاشته بودید و یا در مطالب وبلاگتان به این حرف می پرداختید که من «هیچ چیزی را بدون مدرک نمی پذیرم» و به خاطر همین هم به «خدا اعتقادی پیدا نکرده ام»؛ در حالی که موردی مانند موضوع این پست،نشان می دهد که شما هم تمام موارد را «با مدرک» نمی پذیرید و شاید همین موضوع زمینه بعضی از رفتارها، از جمله «بی خدایی» را فراهم کرده باشد.
    با اینکه حرف های زیادی بود؛ ولی به همین قدر اکتفا می کنم و امیدوارم جسارتی از جانب بنده سرنزده باشد.

    —————
    ناباور: فکر می‌کنم یا من نتوانستم منظورم را دقیق منتقل کنم یا شما به نوع دیگر متوجه شدید. باز هم تاکید می‌کنم که من این آزمایش ایموتو را قبول ندارم و دلایلش را هم گفتم. این‌ها همان دلایلی است که ایموتو در جامعه علمی هم جدی گرفته نمی‌شود.

    هیچ وقت نگفتم که هیچگاه و به هیچ عنوان چنین چیزی امکان ندارد. اگر هم چنین چیزی واقعا کشف شود به نظر من بسیار جالب و مفید خواهد بود؛ چه بسا اگر آب آنقدر باهوش و باشعور باشد بتوان روی ظروف آب نوشت «تصفیه شو» و خودش را تصفیه کند!

    به دوستان هم گفتم منابع و مدارک درست و حسابی بیاورند. از همین مورد ایموتو می‌توان متوجه شد که چه قدر دانشمندنماها زیاد شده‌اند و از این آب گل آلود ماهی می‌گیرند. همین طوری نمی‌توان هر ادعای بی سر و تهی را قبول کرد. به قول سیگان: «ادعاهای بزرگ شواهد بزرگ می‌طلبد».

    در مورد بیخدایی هم، دلایل من متنوع است. اولا که براهین اثبات خدا در واقع هیچ چیزی را ثابت نمی‌کنند. و دوم اینکه دلایل خوبی وجود دارد که احتمال وجود یک آفریننده هوشمند را پایین می‌آورند. به هر حال همانطور که در گغتگویی با یک دوست بیخدای دیگر گفتم، من صد در صد مطمئن نیستم که خدا نیست. (برعکس برخی مومنان که صد در صد ادعا می‌کنند هست) توصیه می‌کنم مطالب بعدی این بلاگ را بخوانید. به مرور به این موارد خواهم پرداخت. به هر حال اگر هم زمانی وجود خدایی ثابت شود، هیچ دلیلی برای پذیرفتن ادیان خرافی قدیمی وجود ندارد!

    خواهش می‌کنم. در اینجا همه آزادند تا «هر چه» خواستند بنویسند. یا می‌دانم یا نمی‌دانم. یا چیز جدیدی می‌آموزم. به هر حال گفتگو ضرری ندارد. با نگفتن، مشکلات پنهان می‌مانند.

    شاد باشید

  49. سلام به همه
    امشب(3شنبه 16 مهرماه)ساعت21:00 راديو تهراه موج FM رديف 95 يه برنامه جالب پخش ميشه
    مصاحبه با استاد طاهري(بنيانگذار فرادرماني)
    پيشنهاد ميكنم حتمابشنويد و قضاوت كنيد.

    —————
    ناباور: سپاس از اطلاع دادن.

  50. دوستان ، رفقا ، ناباوران ، بی خدایان ، انارشیست ها و ….
    بحث جالبی این جا در جریان است و جالبتر ، خرافه و جنبل و جادو را به چالش كشید ن.. بسیار عالی ..اما به نظر من ربط مستقیم به جامعه ایران نه اینكه ندارد ، كم دارد ..
    در ایران خطر عمده خرافه و افكار هپروتی از طریق قشر باسواد دانشگاهی و جوان به پیش برده می شود و این خرافه پرستی فكر نكنید فقط در بسیج و پاسدار اخوند هست كه می فرمایند ، فسیل هزار و سیصد و خورده ای سال از چاه جمكران ، خواهد امد و تنها نجات دهنده بشریت است ..
    در این میان خانمهای جوان بیشتر دانشگاهی و با اسمهای « طاغوتی » مانند ، كتایون ، مارگریت ، شهره ، شهلا ، بهاره ، و… هر روز كارشان دعاست ، با دعا دوست پسر پیدا می كنند … با دعا به حجله می روند و با دعا مدارك دانشگاهی می گیرند و خلاصه خرافه دعا .. دانشگاهی و با سواد شده است ..
    خدای بسیجی حوزه ای ، و تا حدودی محدود است و اما خدای این دانشگاهیان ( دختر و پسر ندارد ها ان بالا مثال ملموس بود ) گسترده و با علم مخلوط شده ودر قالب علمی نمایانمی شود و این تراژدی بسیار بزرگی در جامعه ایران است ..
    پی نوشت ۱ ـ بحث و برسی و امار و تحقیق ، اینكه ، چرا بیشتر قشر زن و انهم با اسمهای غیر مذهبی به خرافه دعا و ثنا و خدا .. روی می اورند .. را ، ایا می توانیم در وبلاگهایمان به پیش ببریم .. ؟
    پی نوشت ۲ ـ نقد و انتقاد را تكه پاره نكنیم .. ما انتقاد سازنده و مخرب نداریم …. انتقاد هر چه هم تند و برنده باشد ، سازنده است … اما انهایی كه در نوشته های خود به فحاشی ، انهم به شخصیت و فامیل نویسنده ها ، متوصل می شوند ، اغلب هم تقدس گراهای مذهبی هستند ، انتقاد را نه می شناسند و نه بكار می برند ، كار این جماعت تخریب است و حفظ تقدس … و متاسفانه چون این افراد تقدس گرا می باشند ، برای حفظ تقدس نقد را به سازنده و مخرب تقسیم می كنند ، در دام انها نباید افتاد …
    بدرود ..!

    —————
    ناباور: دوست عزیز در مورد اینکه خرافات در قشر تحصیل کره هم طرفدار دارد، با شما هم‌داستانم.
    در مورد آن هم که تقدس‌گرایی اشتباه است، سخن شما را قبول دارم. دیگر مانند دوران کهن نمی‌توان به اسم مقدس بودن جلوی اندیشه انتقادی را گرفت.

    ولی در مورد اینکه خرافات بیشتر در زنان طرفدار دارد من اظهار نظری نمی‌کنم. به نظر من بیشتر باید در موردش تحقیق شود.

    در مورد آن مسئله هم که چرا تمایل به خرافات و دانش‌نما در مردم غیرمذهبی نیز وجود دارد، به نظر من درخور توجه است. در موردش می‌توان بیشتر بحث کرد. با درود.

    شاد باشی

  51. ۱. خواستم راجع به آن شیادی که این تخم لق را چه در قالب همایش یا CD تصویری و چه در قالب کتاب (حیف کاغذ!) در ذهن مردم بیچارهٔ ما کاشت چیزی بگویم. این جناب به‌اصطلاح دکتر شاهین فرهنگ! در عین بی‌فرهنگی و تنها با یک اسم دهان پرکن نه‌تنها خود را دکتر جا زده، بلکه چندسالی است در دانشگاه‌های کشور دوره افتاده و معلوم نیست با چه مجوزی این اباطیل را با آن لحن شل و ول، لوس، اعصاب‌خردکن و حق‌به‌جانبش به خورد دانشجوهای مملکت و سایرین می‌دهد. ظاهراً تخصص نامبرده کلاً دربارهٔ چیزهای آبکی است و افاضاتش را هم عموماً بعداً در قالب CDهای صوتی منتشر می‌کند (و برایش منتشر می‌کنند)، ضمن آنکه به‌شدت هم در میان دختران!؟ محبوبیت دارد. مطلب زیر هم در نوع خودش در مورد ایشان جالب توجه است:
    حالا که اینا رو می‌نویسم تازه از فرهنگسرای بهمن برگشتم. در وقت تنفسی که آقای فرهنگ توی کنفرانسشون داده بودن رفتم جلو و سوال خودمو در مورد مدرک ایشون پرسیدم و ایشون هم سعی کردن با لوس‌بازی‌های روان‌شناسانه‌ایی مثل «برات مهمه؟» یا «چرا تو عصبانی هستی؟» از جواب طفره برن. من هم داد و بیداد کردم و ایشونو به شارلاتان بودن متهم کردم. اون وقت بود که مردم منو مثل یک بسیجی خشنونت‌طلب به فحش کشیدن و دستمو گرفتن و به سمت حراست بردن. در گفتگو با ریاست حراست، آقای حسینی قرار شد جلسه مباحثه‌ای برای من با آقای فرهنگ بذارن. من هم نرفتم تا کنفرانس ایشون تموم شد و برای گفتگو اومد. اما متاسفانه باز نه به سوالات من در مورد مدرک و دانشگاهشون جواب دادن و نه اساس دلایلشون برای ربط میان روان شناسی غیر تخصصی موفقیت و دین رو ارائه کردن. اما جالب اینجا بود که تنها با نشون دادن کارت جانبازیشون که درجه سرهنگی رو نشون میداد، الفاظ پریشانی که اصلن به مناظره علمی ما مربوط نبود رو تکرار می کردن: «من چیزی می‌گم که میدونم مورد رضایت آقا خامنه‌ایی‌یه … !! / دیگران (منظور دیگر همکارانش مثل دکتر آزمندیان بود) برای این مملکت نه زخم خوردن و نه کتک خوردن و نه کاری کردن …. / من معتقد به ولایت مطلقه (این مطلقه رو با تاکید گفتن) فقیه ام!!!!»
    منبع: http://salamebitamaegorg.persianblog.ir/post/17

    ۲. کاش راجع به این آقای جیمز رندی و بنیاد او هم بیشتر می‌نوشتید یا کاش بنویسید. به‌نظرم کتاب‌ها و ویدئوهای خیلی جالبی دارد. شعبده‌بازی برخلاف معجزه و ادعاهای گزاف دیگر، خیلی هم جالب و آموزنده است. بالاخره باید جایگزینی برای خیلی از باورها ارائه داد یا نه؟ :))

    ۳. آفرین بر شما. به‌مبارزهٔ جهل و خرافات رفتن آن هم در چنین عمقی که مردم ما در آن گرفتارند کار بسیار سختی است که در توان هر کسی نیست. درود بر شما که حوصله‌اش را دارید و وقت می‌گذارید.

    —————
    ناباور:
    ۱. متاسفانه مردم توجه کافی به شواهد و مدارک علمی و روش علمی ندارند. به همین دلیل است که در دام سخنان پر آب و تاب این و آن می‌افتند. در مدارس هم اگر دقت کنید از کودکی، باور بدون مدرک و مبتنی بر ایمان را به عنوان یک ویژگی برتر به دانش‌آموزان القا می‌کنند. خبری هم از شک‌گرایی و اندیشه انتقادی نیست! انگاری آدم هرچه بیشتر بتواند ادعاهای بدون مدرک را باور کند بهتر است!

    راستی لینک بسیار جالبی معرفی کردید. سپاس فراوان. 😉

    ۲. جیمز رندی از روشنگران مورد علاقه من است. حالا که گفتید در دفترچه‌ام یادداشت می‌کنم تا یک پست را در آینده به او و فعالیت‌های بنیادش اختصاص دهم. البته شعبده‌بازی سرگرمی خوبی است. ولی خوبی کار رندی این است که دست شیادان مدعی ماوراطبیعه را رو می‌کند.

    ۳. سپاس دوست عزیز. البته من تنها یک مطلب کوتاه نوشته‌ام. به نظر من همگی باید بیشتر به این مسائل بپردازیم. وقتی شمار زیادی در یک کشور قادر به اندیشه انتقادی باشند و همه چیز را راحت باور نکنند، هیچ وقت کشور به این وضعیت نمی‌افتد.

    شاد باشی

  52. ای بابا…
    این ها هم عجب بیکار هستن .
    البته شاید هم خیلی تیز و زرنگ که این جوری دارن قوروت قوروت 🙂 پول در میارن ، ما هم هر روز میروبم مطب شب با یه کم پول (!) بر میگردیم…
    عجب دنیایی است خدا وکیلی

    —————
    ناباور: دوست عزیز،
    البته. قضیه سر همان پارو کردن پول است! وقتی آب خالی را به مردم چندین برابر قیمت می‌فروشند، دیگر ببین چه خبر است! درحالیکه کار واقعی را پزشکان تحصیل‌کرده عزیزی چون شما انجام می‌دهند.
    شاد و پیروز باشی

  53. اگر این ها خرافات است پس وجود خداوند نیز خرافات است چون ما نمی بینیم پس دلیل نمیشود ما خداوند را باور نداشته باشیم تازه خداوند در یکی از آیاتش گفته است که تامام آفریده شده گان دارای شعور هستند و این انسان نادان است که این چیز ها را نمی بیند .وقتی یک انسان 8سال روی این پروژه کار کرده است مطمئن باید باشیم که دروغ نمی گیند وگر نه میتوانستند2سال باتحقیق های جعلی به مردم دروغ میگفت.

    —————
    ناباور: دوست عزیز ۸ سال که چیزی نیست، برخی ۸۰ سال روی یک باور غلط کار می‌کنند. با زیاد شدن تعداد سال، کار غیر علمی، علمی نمی‌شود. در مورد خدا هم بهتر است شک‌گرا باشیم. با سپاس

    • در جواب اوشون:
      نیز به طریق اولی اثبات(!) می‌شود که چون ما اسب شاخدار نامرئی رو نمی‌تونیم ببینیم، لذا نمی‌توانیم منکر وجود آن شویم.
      «تازه خداوند در یکی از آیاتش گفته است…» –> مغلطه‌ی مصادره به مطلوب
      گذشته از اینکه کثرت یا قلت سال‌های فعالیت هیچ دخلی به قضیه نداره، شما مگه تموم 8 سال رو وردست آقا بودی؟! خودش گفته من 8 سال کار کردم! حالا بیا و ثابت کن نکرده! از کجا معلوم راست گفته باشه؟

  54. سلام رفیق
    یه نگاهی بنداز
    http://radioweblogestan.wordpress.com
    خیلی دوست دارم مطالب علمی (غیر از مطالب دینی و ضد دینی) شما رو اینجوری بشنوم

    —————
    ناباور: بسیار کار جالبی است. امیدوارم پروژه موفقی شود. راستش فعلا که نه، ولی در وقتی مناسب این کار را خواهم کرد. سپاس از معرفی

  55. […] نوشت 4: شاید یه خرده قدیمی شده باشه , اما اگه مطلب ناباور در مورد دانش نما رو نخوندید , یه نگاه بهش […]

  56. نباید انرژی درمانی رو قاطی این قضیه می کردی… به قول طاها شکاک بودن خوبه اما نه اینکه یه شن کشی به اسم «شک» بگیری دستت و هر چیزی رو انکار کنی… انرژی درمانی قضیش با اون ایموتو پیموتو فرق می نه … خیلی جاهای دنیا تاثیراتش اثبات شده .. و اینجور یهم نیست که در غرب دکتری بگه همش مزخرفه و اگه بیمارش درخواست بده مانعش نمیشه … خیلی ها هم مجوز این کار رو در آمریکا دارند … یه جوری پست هاتو ننویس که اگه کسی قبلا نوشته هات رو خونده باشه بتونه تناقض گیر بیاره.. تو همونی نبودی که وقتی مثال هایی می زدیم از کارهای مرتاض های هندی می گفتی متافیزیک رو انکار نمی کنی؟ پس همینجوری یه دفعه از رو هیجان هر چیزی رو انکار نکن … احتیاط در قضاوت خیلی راحت تره تا معذرت خواهی و پس گرفتن حرف در آینده.
    ———-
    ببین، درباره «برهان شر» یه کتاب می تونی بم معرفی کنی یا آدرس بدی بم برم دانلود کنم؟ یه منبع می خوام که توش این برهان رو دقیق و کامل اثبات کرده باشه .. هر چی زودتر بم برسونی بهتر .. حیاتیه…ممنون.

    —————
    ناباور: دوست عزیز، ابتدا اینکه من در این متن به موضوع انرژی درمانی نپرداخته‌ام. تنها در پانویس آن را همسطح دیگر دانش‌نماها آورده‌ام. ولی تاکنون هیچ مدرک علمی برای اثبات وجود انرژی‌های غیرمادی انسان به دست نیامده‌است. پژوهش‌هایی هم دراین باره انجام گرفته که نتیجه‌ای دربر نداشته. البته برخی افراد ادعا می‌کنند چنین چیزی را یافته‌اند، ولی روش آزمایش‌هایشان دقیق و علمی نیست و معمولا از خطاها و شرایط نامناسب اجرای آزمایش برای گرفتن نتیجه دلخواه استفاده می‌کنند. در ضمن اینکه چنین چیزی اثبات نشده به این معنی نیست که تحقیق درباره آن مشکلی دارد. به نظر من بسیار خوب و بجاست تا تحقیقات بیشتر در مورد آن صورت بگیرد. ولی با روش درست. در مورد توصیه ات هم ممنون. درست می‌گویی.

    در مورد «برهان شر» هم راستش من منبع خاصی سراغ ندارم. موضوع جالبی است. یک مطلب درباره اش نوشتم. با اجازه.

  57. ناباور جان کجایی؟ چرا آپدیت نشدی این روزها؟ خبریه؟ نگرانتیم‌هاا!

    —————
    ناباور: ممنوم دوست عزیز. پوزش به خاطر دیرکرد. گرفتار بودم. برمی‌گردم. کلی از دنیای وبلاگستان عقب افتادم! شاد باشی

  58. درود

    به احتمال زیاد کتاب «راز» یا فیلم اون رو دیدید .. The Secret

    این هم از اون چیزهاییه که بد جوری روی اعصاب منه !!

    بدرود

    —————
    ناباور: درود دوست عزیز. مقادیری روی اعصاب منم هست! 😉

  59. درود بر شما و روشنفکران واقعی ایران

    من هم چند وقت پیش یک سی دی در خانه پیدا کردم که
    عنوان آن «پوستین وارونه» بود و تنها در کامپیوتر قابل اجرا بود
    (حالا این سی دی از کجا آمده بود بماند) محتویات این
    سی دی که توسط چند آخوند واستناد به برخی روایات و برخی سخن یا مطالعات غربی ها سعی داشتند گوش کردن به هر نوع موسیقی حتی به بتهوون و موزارت و … که رحم نکردند هیچ موسیقی اصیل و سنتی خودمان را هم امری باطل جلوه دهند و اما…

    در پایان این سی دی یک بخش حدود ده دقیقه ای که توسط آقای فرهنگ تعدادی عکس را از پروژه ایموتو گلچینشده در سمینار نمایش می داد و نکته قابل توجه اینکه برای کوبیدن موسیقی تنها آن عکس مربوط به موسیقی هوی متال را به نمایش گذاشتند که این خود تناقضی آشکار است.
    حال ناباور عزیز من دوست دارم در مورد شخص آقای ایموتو (که برخی او را پروفسور ایموتو می خوانند) شفاف سازی بیشتری کنی تا در فضایی بیطرفانه حقایق آشکار شوند.

    متشکرم.
    به امید مصاحبت دوباره

    —————
    ناباور: ممنوم از لطفت دوست عزیز.
    در مورد دانش نماها در آینده باز هم صحبت خواهم کرد. خوشحال می‌شوم دنبال کنی. سپاس

    شاد باشی

  60. دلایلی که گفتی چندان قابل قبول نبود

    —————
    ناباور: دوست عزیز بفرمایید کجایش غلط است؟ اتفاقا دلایل آقای ایموتو قابل قبول جامعه علمی نیست چون غیرعلمی و پر از اشکال است. با درود

  61. سلام دوست عزيز
    خدمت رسيدم بگم مطلبتون رو خوندم
    من قصد بحث با شما رو ندارم چون تمايلي براي اثبات حرفهام ندارم .
    فقط ميخواستم به شما بگم كه شما زندگيتون رو بر مبناي چيز بسيار ناقصي بنا كردين . علم چيز بسيار ناقصيه . شما با حرفهاتون منو ياد كسايي ميندازين كه پس از صحبتهاي انيشتين اونو به تمسخر گرفتن و خيلي از اون دست افراد هنوز نظراتشو قبول ندارن .
    دوست عزيز من خودم از افرادي بودم كه سالها با يك بيماري آزار دهنده زندگي كردم و با اقسام بيشمار درمانهاي به قول شما علمي دست به معالجه زدم و بخاطر خوردن داروهاي بسيار علميه شما دچار مشكلات و عوارضي شدم كه هنوز برخي از اونها رو دارم البته به غير از پول زيادي كه خرج كردم ولي با استفاده از دانش نماي خرافاتي بدي بنام هميوپاتي اون مشكلات حل شد و الان درگير اون نيستم و البته اين مورد در مورد چند تن از آشنايان من نيز صادق است.
    البته از نظر شما اينها همه غير علمي و اتفاقي است چون من و آشنايان من كه علمي نيستيم كه با درمان ما چيزي ثابت شود البته كسي هم انجا بود كه بيماري ام . اس داشت و كارش به نشستن روي ويلچر كشيده بود كه چند ماه بعد بسختي روي پاي خود راه ميرفتم ولي خب از ويلچر راحت شده بود ولي متاسفانه او نيز علمي نبود و اتفاقي سرپا شده بود.
    من قصدم باوراندن چيزي به شما نيست چون فايده اي ندارد . شما نميخواهيد پس باور نميكنيد. من سعي ميكنم به راحتي چيزي را قبول و يا رد نكنم ولي در عين حال سعي مي كنم به هر ريسماني چنگ نزنم.
    و در آخر از اينكه با حرفهاي غير علميه خود سر شما را درد آوردم عذر ميخواهم.

    —————
    ناباور: دوست عزیز، من زندگیم را تنها بر مبنای علم نگذاشته‌ام. زندگی من در کل بر مبنای نیکی، خرد، شک، دانش و اندیشه انتقادی است. یا حداقل دوست دارم چنین باشد.
    اگر دقت کنید من هیچ‌وقت ادعا نکردم که هیچ چیز ماوراطبیعه‌ای هیچ‌گاه نمی‌تواند وجود داشته باشد. ولی از آنجاییکه ادعاهای دروغ بیشتر از راست هستند، برای باور مسائل دلیل و مدرک می‌خواهم. اینکه بیماری شما با هیچ راهی درمان‌پذیر نبوده و با هومئوپاتی درمان شده جالب است. با این گفته به نظر من هومئوپاتی حداقل ارزش تحقیق و وقت صرف برای یافتن اثراتش را پیدا می‌کند. که البته به خاطر همین مساله تابحال بسیار آن را به طور علمی آزموده‌اند و نتیجه خاصی نداده‌است. در بسیاری از موارد هومئوپاتی کاملا بی‌اثر بوده، یا به خاطر تاثیر داروهای واقعی که در کنار آن مصرف می‌شده جواب داده‌است.

    البته که علم پزشکی کامل نیست. حرف من این نبود. ولی اگر این علم را با صد سال پیشش مقایسه کنید میزان پیشرفت به طور غیر قابل باوری شگفت‌آور است! توانسته‌ایم بیماری‌هایی را درمان کنیم که درگذشته مرگ حتمی در پی داشت. هنوز هم روش‌ها ادامه پیدا می‌کنند و بهتر و بهتر می‌شوند. نتیجه‌شان هم قابل مشاهده و اندازه‌گیری و عمومی است.

    در مورد بیماری ام اس هم این بیماری از فرد به فرد بسیار متفاوت است و کاملا یکسان عمل نمی‌کند. همچنین این بیماری غیر قابل پیش‌بینی است و عوارض می‌توانند به کل ناپدید شوند یا دوباره برگردند. هرچند درمان قطعی آن پیدا نشده؛ ولی پزشکان روز به روز بیشتر و بهتر با ماهیت آن و راه‌های مقابله با آن آشنا می‌شوند. (راستی همین الان یک خبر جدید در اینباره خواندم: حاشیه های خبری ، از کشف داروی جدید برای درمان بیماری ام اس)

    البته من مشکلی با باوری که با دلیل و مدرک همراه باشد ندارم. دقت کنید که حتی با درمان‌های غیرعلمی درصورتیکه به طور دقیق و درست و حسابی واقعا نتیجه بدهد و بیماری‌ها را به طور قابل پیش‌بینی درمان کند هیچ مشکلی ندارم. طرز عملکرد بسیاری از داروها یا درمان‌ها در ابتدا برای علم پزشکی قابل توضیح نبوده‌است، ولی وقتی با انجام آزمایش می‌بینند که جواب خاصی دائم روی می‌دهد از آن استفاده می‌کنند. پس مشکل من حتی با این مساله که این چیزها در صورت وجود توسط علم قادر به توضیح نیستند نمی‌باشد. اتفاقا در صورت وجود چنین قدرت‌های جالبی استفاده‌های خوبی می‌توان از آنها برد. مثلا درباره همین مساله فهم آب که ایموتو بیان کرده؛ به نظر من در صورت وجود بسیار خوب و مفید است! اگر آب انقدر هوش داشته باشد که بتواند معنای کلمات نوشته شده روی کاغذ را به زبان‌های مختلف بفهمد و بر اساس آن شکل بگیرد؛ چه بسا بتوان روی ظرف آب کثیف نوشت تصفیه شو و خودش خودش را تصفیه کند. و این همه دردسر دستیابی به آب پاکیزه نداشته باشیم.

    ولی متاسفانه در پژوهش‌های بازی که در جهان انجام شده و هر روزه هم می‌شود، هیچ تفاوت اساسی در تاثیر استفاده از این مسائل یافت نشده؛ و مثلا استفاده یا عدم استفاده از آب انرژی مثبت‌داده شده علی السویه است.

    چرا دوست عزیز. خوشحالم که در پیام‌ها شرکت کردید. در این وبلاگ هر کسی آزاد است هر چیزی که می‌خواهد بگوید. حرف می‌زنیم.
    شادکام باشید

  62. دوست عزيز من درباره هوميوپاتي تحقيق كردم و مطالب زيادي رو قبل از اينكه براي درمان پيش يك هميوپات برم انجام دادم البته چند سال پيش تلويزيون برنامه اي با عنوان طب مكمل پخش كرد كه بسيار جالب بود و بحث هميوپاتي در اونجا به طور كامل انجام شد. در كشور انگلستان خدمات هميوپاتي تحت بيمه خدمات درماني قرار دارد و در چند كشور پيشرفته ديگر نيز اين مسئله وجود دارد .
    يكي از دوستان من دچار آلرژيه حاد بود بصورتي كه در پائيز و بهار به طوري دچار مشكل ميشد كه توان سرپا ايستادن و تنفس و بينايي نداشت و مدام از داروهاي كورتن دار جهت مداوا استفاده ميكرد كه درباره خطرات آن شما بهتر ميدانيد ولي پس از درمان با اين روش در حال حاضر براحتي و در مكانهايي كه قبلا جرات رفتن به آن مكانها را نداشت رفت آمد ميكند و از پرهيزهاي بيشماري كه در طب مدرن انجام ميداد خبري نيست.
    طب پيشرفت زيادي كرده ولي درباره بيماريهاي مزمن هنوز جز استفاده از مسكنهاي كشنده كار مهم ديگري ندارد البته درمانهاي مرگباري مثل شيمي درماني را نبايد از نظر دور داشت كه اگر شخص را زنده نگه دارد بايد عمري را به مبارزه با عوارض درمان علميه خود سپري كند . او فقط زنده ميماند.

    —————
    ناباور: دوست عزیز. اگر نوشته‌هایتان درباره همین پست می‌بود بهتر بود. چون تصمیم دارم در آینده درباره هومیوپاتی به طور جداگانه بنویسم. ولی این مساله ارتباطی به این دانش‌نمای مطرح‌شده در این پست ندارد. پس اگر مطالب را دنبال کنید ممنون می‌شوم.

    ولی به طور خلاصه، توصیه می‌کنم مقاله هومئوپاتی را در ویکی‎‌پدیا انگلیسی بخوانید، به ویژه قسمت Medical and scientific analysis آن را بخوانید تا بهتر ببینید چرا دانش‌نما و غیرعلمی است. (اگر هم تاثیر کمی داشته باشد به عنوان یک دارونما است که خب به جای این کلاشی‌ها می‌توان آب خالی را با قیمت کمتر داد دست مردم! فرقی با آن ندارد!)
    http://en.wikipedia.org/wiki/Homeopathy

    در هومیوپاتی، ماده اضافه شده را در آب آنقدر رقیق می‌کنند که عملا هیچ ذره (یون، اتم، مولکول) از ماده اضافه شده در آب نیست!
    «اگر به رقیق کردن محلول تا ۱۲ بار ادامه دهیم، محلول ۱۰ به توان منفی ۲۴ به دست می‌آید که از عدد آوگادرو کوچک‌تر می‌شود. که این بدین معنی ست که حتی یک مولکول از این ماده در محلول وجود ندارد.
    این عمل را تا ۱۰۰ و یا ۱۰۰۰ بار تکرار می‌کنند و جالب اینجاست که هر جه محلول رقیق تر می‌شود، خاصیت دارویی آن قوی تر می‌شود.»

    دوست عزیز در همئوپاتی بر این عقیده‌اند که هر چه غلظت ماده حل شده کمتر باشد، اثربخشی آن بالاتر می رود. و از یک لحاظ می‌خواهد شبیه واکسیاناسیون به نظر آید. اصلا شبه علم ها به همین شکل هستند که یک اصل را از مسائل علمی می گیرند، ولی از آن استفاده های دیگر می کنند. مساله اینجاست که در پایان در عمل یک ملکول هم باقی نمی ماند.

    اگر هم منظور بحث روانشناسی قضیه است که «دارونما» سال‌هاست که شناخته شده و ربطی به هومیوپاتی ندارد. اگر اینطور است آب خالی بدهند و بگویند این مفید است! چه فرقی می‌کند. در ضمن هومیوپاتی از یک لحاظ برای ناآگاهان خطرناک است. چون اگر بیماریشان شدید و واقعی باشد و خیال کنند هومیوپاتی واقعا یک چیز واقعی است، آن وقت درصورتیکه دنبال درمان درست و حسابی و علمی نروند، آن دید مثبت هم دیگر کارساز نیست! و بیماری خطرناک‌تر می‌شود. این است که اثر روانشناسی دارونما فقط برای روحیه و مقداری بهترشدن سیستم ایمنی است ولی واقعی نیست و اگر یک بیماری سخت باشد، نمی‌تواند با تاثیر واقعی یک داروی علمی رقابت کند.

    در ضمن سپاسگزار می شوم نام چند تا از دانشگاه هایی که در آن هومیوپاتی تدریس می شود نام ببرید.

    شاد و پیروز باشید

  63. سلام… پیشنهاد می کنم فیلم The Secret را ببینی… واقعاً هر چیزی انرژی دارد ولی این انرژی مثبت یا منفی براساس فکر ما عمل می کند… به نکات خوبی اشاره کردید… ممنون.

    —————
    ناباور: ممنون دوست عزیز. البته فیلم سیکرت همه چیزش درست نیست. شاد باشید

  64. آدم ها باید بی شعور باشند چون به گفته ی خدا همه آفریده های خدا دارای شعور هستند در نتیجه آب نیز شعور دارد پس اگر تو می گویی آب شعور ندارد تو نیز بی شعوری.

    —————
    ناباور: هر چه قدر سعی می‌کنم نمی‌توانم استدلالی در این گفته شما ببینم. در این پست و کامنت‌ها توضیح داده شده که کار ایموتو علمی نبوده و بی‌حاصل بوده‌است. شما در عمل دلیل و مدرکی برای باهوش بودن آب نیاورده‌اید. ادعاهای بزرگ مدارک بزرگ می‌خواهند. سخن شما به طور ساده این است: «آب باشعور است چون خدا گفته.» ؟؟
    خوش باشید

  65. وبلاگ انسانی به بی شعوری شما باید همین قدر مزخرف باشد روز قیامت شما را انشاالله در آتش ببینم . برای خود متاسفم که به این وبلاگ آمده ام.

    —————
    ناباور: لطف دارید! به هر حال! البته اگر دلیل هم می‌آوردید بد نبود.
    شاد باشید

  66. دلیل من قرآن است باید خیلی تر سو باشی که جا زدی

    —————
    ناباور: از چه جا زدم دقیقا؟! منظور شما را متوجه نمی‌شوم. قضیه خیلی ساده‌است. من این ادعای ایموتو مبنی بر باهوش بودن آب را بدون دلیل نمی‌پذیرم (دانشمندان هم چنین ادعاهایی را بدون مدارک علمی و روش علمی نمی‌پذیرند)، و شما به جای آوردن دلیل علمی دارید به من می‌گویید داخل یک کتاب چنین و چنان گفته. بعد هم می‌گویید که ترسو هستم. خب نام این استدلال نیست دوست عزیز.

    شاد باشی

  67. تو آن قدر مغز کوچکی داری که دلیلی مثل گفته ی قرآن در آن جا نمیشود

    —————
    ناباور: اگر منظور شما این است که قبول این ادعای ایموتو که آب باهوش است و همه زبان‌ها را می‌فهمد (در حالیکه مدارک علمی برای آن موجود نیست) نشان دهنده مغز بزرگ است؛ خب در این صورت سخن شما پذیرفتنی است. شاد باشی

    • و مغز امثال این شقایق خانم به قدری بزرگ هست که هر چی آت و آشغال بخوایم توش جا بدیم، بدون هیچ مشکلی جا می‌شه!

  68. دوست عزيز اين بحث رو ميذارم براي هوميوپاتي كه خلط مبحث نشه. اما در مورد آب . چرا خودت اينو آزمايش نمي كني مگه كاره پيچيده ايه ؟

    —————
    ناباور: دوست عزیز؛ حتما. خوشحال می‌شوم.

    در مورد این آزمایش ایموتو، البته قابل آزمایش است. شاید اگر وقت و حوصله‌اش را داشتم خودم روی ظروف آب نام چیزهای بد و خوب را به زبان‌های مختلف بنویسم و بگذارم یخ بزند تا ببینم زیبا می‌شود یا زشت. البته مثل اینکه پیشتر تلاش‌هایی برای انجام علمی آن صورت گرفته و نتیجه خاصی نداده‌است. به هر حال ادعاهای بدون مدرک بسیارند و من نمی‌توانم تک تک، همه آنها را خودم آزمایش کنم! ولی برای اینکه بتوان این ادعاهای بزرگ را در جامعه علمی قبول کرد باید مدارک بسیار باشد وpeer review باشد و… تا بتوان آن را کمی جدی گرفت. وگرنه در این دوره زمانه همه ادعاهای بزرگ می‌کنند ولی از دادن مدارک کامل علمی به روش علمی و زیر انتقاد سخت علمی خودداری می‌کنند.
    شاد باشی

  69. من دلیل و مدرک خوبی به شما ارائه می کنم یکی از آن ها
    سوره ی فرقان بین آیات 50تا70می باشد. واگر شما خدا را قبول داشته باشید ومسلمان نیز باشید قرآن را نیز قبول دارید در غیر این صورت برای من بنویسید تا برای شما معنی آیات را بنویسم
    موفق باشید

    —————
    ناباور: دوست عزیز من مسلمان نیستم. در زمینه علم هم از کسی نمی‌پرسند دینش چیست تا چیزی را ثابت یا رد کنند. بگذار برایت یک مثال بزنم. فرد x می‌آید به فرد y می‌گوید زمین مرکز منظومه شمسی و جهان است. فرد y می‌پرسد چه مدارکی این گفته تو را پشتیبانی می‌کند؟ فرد x می‌گوید بیا در این کتاب نوشته زمین مرکز جهان است. این به شکلی مغالطه توسل به مرجعیت است. (پیشنهاد می‌کنم این کتابچه کوچک را از نظر بگذرانی: مغالطات) به این روش نمی‌توان ادعایی را اثبات کرد و هیچ دانشمندی با این روش قانع نمی‌شود. اگر قرار بود دانشمندان هر حرف بدون مدرکی را بپذیرند، امروزه هنوز بسیاری باور داشتند که زمین مرکز جهان است و ما از یک آدم و حوا آمدیم و دیگر ادعاهای بدون مدرکی را می‌پذیرفتند که توسط مدارک علمی رد می‌شوند.

    اگر چیزی درست باشد باید برای همه درست باشد. و این ربطی به دین و باور آنها ندارد. حتی بسیاری از مسیحیان پیشرفته هم این نکته را دریافته‌اند و چیزها را بدون مدرک و تنها به خاطر اینکه در کتابی آمده قبول نمی‌کنند. اگر از یک دانشمند بپرسیم که چرا زمین گرد است نمی‌آید بگوید چون بر اساس باور برخی پیشینیان چنین بوده، و در عوض واقعا مدرک و دلیل می‌آورد. مدارک و دلایلی که عمومی هستند و با آنها می‌توان هر فرد هر چه قدر شکاکی را هم قانع کرد که زمین گرد است.

    این نوشتار کوتاه در این زمینه بسیار ساده و سودمند است: دلایل خوب و بد برای باورکردن

    شاد باشی

  70. من قصد توهین به شما را ندارم ولی می یخواهم با دلایلی روشن و آگاه اگر شد شما را قانع کنم یکی از دلایل این آیه قرآن است (یسبح السمات والارض) یک مثال دیگر سال ها پیش در زمان پیامبر اکرم در قرآن گفته شده بود ما می توانیم بعد از مردن تمام اجزای شما را مانند رد های انگشتان دستان را دوباره در ست کنیم .بعد از خیلی مدت دانشمندان به ایم موضوع که بند انگشتان هیچ کس مثل دیگری نیست و راستی در جواب هایی که داده بودید گفته اید مسلمان نیستید پس چه دینی دارید ؟

    —————
    ناباور: دوست عزیز اولا شما هر مخالفتی که با نظر من داشته باشید برای من توهین محسوب نمی‌شود، چون من روی باورها تعصب ندارم که صد در صد درست هستند. و همیشه احتمال می‌دهم که اشتباه کنم. معمولا وقتی مخالفت به انسان‌ها برمی‌خورد که روی مسائل تعصب داشته باشند و باورشان از نوع ایمان باشد.

    و همانطور هم که گفتم مسلمان نیستم. هندو هم نیستم. مسیحی هم نیستم. بهایی هم نیستم و…. واقعا هم فکر نمی‌کنم مسلمان نبودن یا دین نداشتنم مشکلی داشته باشد. این همه انسان در جهان مسلمان نیستند و مشکلی هم ندارند. یا بسیاری آیین هندو و زرتشتی و مسیحیت و… را هم باور ندارند و چیز خاصی نیست. برای انسان بودن هم لازم نیست به این ادعاهای رنگارنگ و بدون مدرک ادیان گوناگون جهان باور داشت.

    برای من ادیان گوناگون هیچ فرق خاصی با هم ندارند. اسلام و یهودیت و دین زرتشت و بهاییت و… همه ادعاهای بدون مدرک هستند. یک مثال می‌زنم تا برایتان بهتر درک شود. شما در برابر دین بهایی چه تصوری دارید؟ یا یک مسیحی نسبت به اسلام چه تصوری دارد؟ من همین نوع تصور را نسبت به اسلام و همه ادیان دیگر دارم. (امیدوارم منظورم روشن باشد)

    در ضمن به نظر من واقعا چیزی خاصی در قرآن (یا کتاب‌های دیگر ادیان) وجود ندارد که یک انسان در زمان خودش اصلا نتوانسته باشد بگوید. حتی اگر به این شکل نگاه کنیم، آثار فلاسفه یونان باستان نکات علمی بهتر و درست‌تری دارند! که کار خاصی هم نبوده. فرق علم آن زمان با امروز این است که در آن زمان بیشتر از روی بخار معده حرف می زدند نه از روی مدرک! مثلا درست است که فیلسوف یونانی دموکریتوس از بودن اتم‌های ریز غیرقابل دیدن نام برده. ولی این کار خاصی نیست! از این حدس‌های بدون مدرک زیاد می توان زد. ولی روش درست، روش علمی است که با استفاده از مدارک است.

    این همه دانشمند در جهان هستند و واقعا دلیلی برای باور به انجیل یا کتاب‌های دینی هندوها یا مسلمانان و… پیدا نمی‌کنند. اگر واقعا چیزهای خاص و کاملا قابل استناد در هر یک از این کتاب‌ها بود (که به هیچ روش دیگر قابل توجیه نبود) دانشمندان بسیار خوشحال می‌شدند تا آنها را به طور دقیقتر بررسی کنند. مثلا اگر در انجیل عدد ثابت گرانش و چندین عدد دیگر به طور کاملا دقیق آورده می‌شد در آن صورت حداقل قضیه کمی جالب می‌شد و ارزش وقت گذاشتن بیشتری برای بررسی پیدا می‌کرد.

    در مورد این مثال انگشت هم که زدید این واقعا دلیلی برای باور به یک کتاب نیست. به همین دلیل دانشمندان آن را جدی نمی‌گیرند. منظور شما این دو آیه است: «أَ يَحْسَبُ الإِْنْسانُ أَلَّنْ نَجْمَعَ عِظامَهُ. بَلى قادِرِينَ عَلى أَنْ نُسَوِّيَ بَنانَهُ» «آيا آدمی می‌پندارد که ما استخوانهايش را گرد نخواهيم آورد؟ آری، ما قادر هستيم که سر انگشتهايش را برابر کنيم.» این به طور خیلی ساده گفته که خدا می‌تواند استخوان‌ها و از سر تا پای انسان و حتی عضوی به کوچکی سر انگشتان را دوباره بازسازی کند. هیچ اشاره خاصی به فرق داشتن سر انگشتان انسان‌های مختلف نشده‌است. حتی اگر هم به طور دقیق گفته شده بود اثر انگشت انسان‌ها منحصر بفرد است باز هم چیز واقعا بزرگی نبود. برای هزاران سال مردم در مصر باستان از اثر انگشت استفاده می‌کردند و در میان چینی‌ها از ۲۳۰۰ سال پیش تا به حال این امر رایج بوده؛ هر چند در مورد آنها مطمئن نیستیم که آیا دقیقا اثر انگشت را برای هویت به کار می‌بردند یا چیز دیگر. ولی از چند صد سال پیش این ایده بسیار بارزتر شده و از بیش از صد سال پیش در زندان‌ها از آن استفاده می‌شده‌است. فهمیدن آن کار شاقی نبوده! کشف اینکه اثر انگشت ثابت است و با اثر انگشت هرکس دیگر متفاوت است هیچ تکنولوژی خاصی لازم نداشته! هر چند باز هم در این دو جمله چیز خاصی درباره آن گفته نشده‌است.

    دوستان به یک نکته دقت کرده‌اید؟ چرا هیچ‌گاه در کتاب‌های به اصطلاح آسمانی ادیان گوناگون از مسائلی که اصلا نمی‌دانستند یا به هیچ وجه نمی‌توانستند حدس بزنند یا به طور شاعرانه بگویند، چیزی گفته نشده؟ مثلا چرا هیچ‌گاه در انجیل (یا دیگر کتاب‌ها) از کانگرو که در استرالیا بوده و در آن زمان مردم نمی‌دانستند چیست چیزی گفته نشده؟! درست است که مردم اسمش را در آن زمان نمی‌دانستند چون استرالیا کشف نشده بود. ولی حداقل می‌توانست تشریح یک حیوان کیسه‌دار در آن آورده شود… یا خرس قطبی مثلا! یا فرگشت! و…

    شاد باشید

  71. من دوست پریا و شقایق هستم و با نظر آن ها نیز کاملا موافقم.در مورد بند آخری که برای پریا نوشته بودید میتوانم بگویم که قرآن کتاب آسمانی من که خدایم برای ما فرستاده مسائلی مهم تر از کانگورو را بیان کرده برای هدایت انسان ها. اما جدا از این خدا در قرآن موضوع کمبود اکسیژن در ارتفاعات و تنگی نفس را 1400 سل پیش خبر داده است . در ضمن یعنی چون خدا از کانگورو حرفی نزده ، از وجودش آگاهی نداشته ؟خدا خودش می گوید که بر همه چیز،آگاه و دانا وشاهد است.خود او کانگورو را آفریده .آن وقت از وجودش اطلاعی نداشته باشد؟

    —————
    ناباور: دوست آن دو گرامی خوش آمدید!
    البته این دو هنوز پاسخی به مطالب مطرح شده نداده اند و تنها هر بار سخنان جدیدی مطرح کرده اند و قبلی ها را بدون توضیح رها کرده اند.

    در مورد کانگرو هم؛ فقط یک مثال بود! منظورم این بود که برای من ناباور به ادیان؛ این کتاب ها (از هر دینی، مسیحیت؛ اسلام؛ بهاییت و…) هیچ چیز خاصی ندارند. تنها داستان های افسانه ای و شعروار زمان خود هستند.

    در ضمن کانگرو و دیگر جانداران آفریده نشده اند. بلکه حاصل فرآیند کور و بدون طراح فرگشت هستند.

    با توجه به پاسخگویی به ادعای قبلی درباره سر انگشت در قرآن؛ حال شما به مورد دیگری اشاره کرده اید. اولا همانطور که گفته بودم من علاقه زیادی به قرآن و انجیل و… ندارم. قرآن شناسان و انجیل شناسان ناباور بسیاری وجود دارند که با علاقه اشکالات این کتب را درآورده و توضیح می دهند. اگر این موارد را پیش آنها مطرح کنید بهتر است. در این وبلاگ هم من به همین خاطر درباره اسلام (یا هر دین دیگر) به طور ویژه نخواهم نوشت. مطالب من بیشتر کلی و درباره کل پدیده دین و باور هستند.

    ولی آیه مورد نظر شما: «فَمَن يُرِدِ اللّهُ أَن يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلإِسْلاَمِ وَمَن يُرِدْ أَن يُضِلَّهُ يَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَيِّقًا حَرَجًا كَأَنَّمَا يَصَّعَّدُ فِي السَّمَاء كَذَلِكَ يَجْعَلُ اللّهُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ» «هر کس را که خدا خواهد که هدايت کند دلش را برای اسلام می گشايد ، و هرکس را که خواهد گمراه کند قلبش را چنان فرو می بندد که گويی می خواهد که به آسمان فرا رود بدين سان خدا به آنهايی که ايمان نمی آورند پليدی می نهد»

    دو مطلب هست. اولا طبق این آیه، انسانها دو دسته هستند: ۱- آنهایی که الله می خواهد هدایتشان کند ۲- آنهایی که الله نمی خواهد هدایتشان کند. الله سینه ( قدرت فهم و تعقل) دسته اول را گشاد میکند تا اسلام را بتوانند در سینه شان جا دهند و بپذیرند؛ اما، دسته دوم، سینه شان توسط الله تنگ می شود و برای همین، اسلام در سینه شان جا نمی شود و آن را قبول نمی کنند. خود این مطلب نشانه پلیدی خدای فرضی است که هر کس را که می خواهد یا نمی خواهد هدایت می کند یا نمی کند و بعد آنها را مجازات می کند یا پاداش می دهد! این خودش نهایت بی عدالتی است! (حتی اگر بخواهیم بر فرض آن را واقعی بگیریم آیه بسیار بدنهادی است)

    دوم اینکه این آیه هیچ ربطی به خبرداشتن قرآن از اکسیژن ندارد! اگر منظور صعود به آسمان و تنگی نفس بوده باشد؛ تجربه رایج بشری است که با بالا رفتن از کوه نفس تنگتر می شود و کشف تازه ای نبوده! سفسطه اینجاست که ادعا شده قرآن از کمبود اکسیژن در ارتفاعات خبر داشته؛ که این مساله در خود آیه عنوان نشده و آن را چسبانده اند به آن.

    شاد باشید

  72. اولا می خواهم بدانم شما در کجا زندگی میکنیدکه اسغفرالله خدا را پلید و بی عدالت می دانید و کتابش را افسانه های شعروار.دوماشما چه طور میتوانید وجود خدارا انکار کنید در حالی که او برای ما این همه نشانه فروفرستاده.سوما شما فکر میکنید بعد از مرگ چه اتفاقی برایتان می افتد.چهارما لطفا پای صحبتهای آقای قرائتی بنشینید.پنجما برای خودم ناراحتم که دارم با یک انسان کاملا کافر بحث میکنم.ششما فکر میکنید من چند سال دارم؟وغیرازهمه ی مسائل بالامن فقط بر یک نکته معتقدم که وقتی خدا گفته همه ی موجودات عالم شعور دارند چه طور میتوان گفت که آب شعور ندارد گر چه هیچ فایده ای نداردو شما هم خداراقبول ندارید.وقرآن گفته کسانی که این هارا درک نمی کنند وکافرند ، شعور ندارند.

    —————
    ناباور: شما هم مانند دو دوست قبلیتان بدون حل مسائل پیش دوباره به مسائل جدید پرداخته اید. (آیا مشکلتان با مواردی که در پستهای پیش مطرح کردید حل شد؟)
    منظورتان را از سوال اولتان نفهمیدم. مگر مکان زندگی من به درستی یا نادرستی حرفهایم ارتباطی دارد؟ دوم، خب من خدایی را باور ندارم. می توانید مطالب آرشیو این وبلاگ را بخوانید و آن را دنبال کنید. اگر هم پرسشی دارید بفرمایید. سوم، به احتمال بالا پس از مرگ تجزیه می شوم. چهارم، من هم توصیه می کنم زند‌‌ی‌ق و سکو‌لا‌ر‌ی‌سم را بخوانید. پنجم، خب ناراحت نباشید! ششم، چند بار بگویم شما برای اثبات گفته ایموتو مبنی بر باهوش بودن آب باید دلیل و مدرک علمی بیاورید. باورمندان به ادیان و خرافات گوناگون هرکدام کلی از این ادعاها دارند، بالاخره نباید همینطور ادعاهایشان را پذیرفت! پاسخ به دوستان گرامی قبلی را دوباره بخوانید. در مورد شعور هم این نظر شماست! دقت کنید که بسیاری از انسانهای روی کره زمین دین شما را ندارند و نمی توانید با گفتن اینکه در قرآن مثلا گفته جن یا فرشته وجود دارند به آنها ثابت کنید که چنین چیزهایی واقعا وجود دارند. وگرنه می شود مغلطه مصادره به مطلوب. (بخوانید: مغالطات) آیا کتاب های هندوها یا بهایی ها برای شما مقدس است؟ بسیاری همین احساس را نسبت به قرآن دارند. این را در نظر داشته باشید. شاد باشید

  73. با اینکه من انسانی خدا باور (2) هستم ولی با این همه استدلالهای منطقی ! که بعضی ها مثل سه دوست قبلی آن هم نه در جای خود مطرح میکنند دیگر واقعا جای هیچ شک و شبهه ای باقی نمی ماند!

    اما به جای این حواشی بهتر است به اصل مطلب پرداخته شود. مثلا دکتر را پروفسور و دانشمند خطاب ندهیم.
    یا اینکه دانش نما(pseudoscience) را دانش(science) تلقی نکنیم. که واقعا جای تاسف دارد.

    —————–
    ناباور: درود. سپاس از اینکه سر زدید. شاد باشید

  74. بسیار سپاسگزارم به خاطر این پست مفید و سودمند.
    تصادفن چندی پیش یکی از اساتید اندیشه اسلامی بنده در سر کلاس در رابطه با همین موضوع بحث می کرد و مطالبی را مدعی شد. به راحتی و با کمترین دلیلی یک مساله کاملن غلط و موهوم را به نفع خودشان مصادره می کنند.
    وای بر ایمان گرایی.
    بدرود.

    —————
    ناباور: درود دوست گرامی. سپاس.
    به هر حال بیخود نیست نامش را ایمان گذاشته اند! اگر می‌خواست مبتنی بر شواهد، مدارک و خرد باشد که دیگر نامش ایمان نمی‌شد!
    شاد باشی

  75. متاسفانه بیش از حد از روی بی خردی نظردادی

    —————
    ناباور: لطفا بفرمایید منظورتان کدام نظر است؟ پاسخ کامنتی منظورتان است یا چه؟
    شاد باشید

  76. اي ول خيلي باحال بود thc nhn

    —————
    😉

  77. […] همه اینکه دانش نما را باور نکنید! انتظارم ندارم تک تک شما دروغی که من در بالا گفتم را […]

  78. دلایلی که اوردی خیلی مزخرف بود!
    امیدوارم بری به جهنم

    —————
    ناباور: خب خوشحال می‌شدم اگر دلیلی هم برای مزخرف بودن اینکه آب باهوش نیست ذکر می‌کردین.
    شاد باشید

  79. خسته نباشید در این اشفته میدان خرافات…
    این لینک هم برای مطالعه بد نیست البته به زبان انگلیسی.

    http://www.is-masaru-emoto-for-real.com

    —————
    ناباور: درود دوست عزیز.
    سپاس از معرفی لینک
    شاد باشید.

  80. من که با هیتلر مشکلی ندارم. خیلی هم باهاش حال میکنم.
    شاید دلیلش اینه که تو ایران بزرگ شدم و آدم کشهای رذل تر و کثیف تری رو شناختم. هیتلر کلی نکات مثبت هم داشت. به هنر علاقه داشت. اصلا پایه تمام تفکرات فاشیستی اینه که یه سری آدم تو دنیا وجود دارن که بهتر از بقیه ان. و میتونن «فرهنگ» غنی تری به زندگی بشر بدن. یعنی برای حفظ فرهنگ خودش جنایت میکرد. یعنی حداقل برای فرهنگ و میراث قوم خودش ارزش قائل بود. من با کسایی بزرگ شدم که دارن برای از بین بردن فرهنگ خودشون جنایت میکنن.
    حالا هروقت قراره یه آدم رذل و کثیف اسم ببرن میگن هیتلر.
    بابا همین الان تو زنده هاش کسایی هستن که هیتلر از دیدن جنایاتشون شرم میکنه.

    ————–
    ناباور:
    با درود
    با جمله اول شما موافق نیستم. من اصلا با هیتلر حال نمی‌کنم! ولی با جملات بعدی و کل مطلبتون موافقم. قبول دارم که جنایتکاران رژیم دست تمام رژیم های فاشیستی رو از پشت بسته اند. واقعا زبان گویای رذالت و جنایت و کثافت این نامردمان که نام انسان را لکه دار کرده اند نیست. بسی دردآور است.
    پیروز باشی گرامی

  81. سر کلاس از استاد درباره صیغه پرسیدم که آخه دو خط مطلب چی داره که دو نفرو به هم حلالو حروم میکنه؟؟!!بعد جدا ازین که نذاشت من ادامه حرفامو بزنم..بحثو رسوند به تاثیر کلام و آقای ایموتو!!تازه ما خیر سرمون رشته مواد درس میخونیمو همش با ساختار مواد سروکار داریم!نمیدونم بچه ها این مزخرفاتو چه جوری باور میکنن!! مرسی از وبلاگت دوست عزیز

    —————
    ناباور: درود دوست عزیز.

    عجبا! واقعا باور چنین خرافاتی توسط مردم تحصیل‌کرده عجیب است! پیروز باشید

  82. من خودم رشته ام روانشناسی است و شرایط دانشگاه مان طوری اشت که هم برای بچه های علوم پایه روانشناسی تدریس می کنم و هم برای بچه های علوم انسانی. در این چند سال متأسفانه شاهد بودم که بچه های علوم پایه ( البته تنها در کلاس های من) بیشتر از بچه های علوم انسانی به این مزخرفات شبه علم و شبه روانشناسی باور دارند. برای حل این مشکلات سعی می کنم تو کلاس ها معلم علوم انسانی باشم از نوعی که آقا را زجر می ده. چرا که باور دارم طبق گفته فیلسوف بزرگ تعلیم و تربیت جان دیوئی آموزش و پرورش زمینه ساز دموکراسی است.

    —————
    ناباور: آفرین بر شما. کاش افراد آگاه بیشتری چون شما داشتیم.

    متاسفانه حقیقتی است. راستش یک مقدار عجیب است که یک دانشجوی علوم پایه، تا این میزان مستعد خرافات شبه‌علم در زمینۀ علوم انسانی باشد. این نشانۀ آن است که آنان در زمینۀ مطالعاتی خود هم اهمال داشته اند.

    راستی شما حتما با مباحث جالب «روانشناسی فرگشتی» Evolutionary psychology آشنایی دارید. به نظر من این واقعاً ظلم است به دانشجوی روانشناسی که روانشناسی فرگشتی را در برنامۀ درسی خود نداشته باشد. بررسی ریشه‌های فرگشتیِ رفتار انسانی قطعاً روشنگر و کارساز است. آیا کتاب سودمندی در این باب به فارسی می‌شناسید؟ سپاس. شاد و پیروز باشید

  83. Here you can find his methodology:

    http://www.explorejournal.com/article/S1550-8307%2806%2900327-2/fulltext

    I suggest criticizing his methodology on your blog, instead of his personality or credentials.

    Best

برای هيچ پاسخی بگذارید لغو پاسخ