چرا تخم مرغ تخم مرغی شکل است؟

در زندگی بعضی چیزها هستند که آنقدر تکراری شده‌اند که آنها را همینطوری می‌پذیریم. یا شاید هم در برهه‌ای از زندگی برایمان سوال پیش می‌آید، ولی از آنجاییکه مسائل مهمتری از مثلا شکل تخم مرغ در جهان وجود دارد، بی‌صدا از کنارشان می‌گذریم. برخی نیز می‌پنداریم شاید جوابی نیست و چه بسا قضیه را با آوردن جمله معروف «کار خداست» برای خودمان حل می‌کنیم. (که البته این روش کاملا اشتباه‌است. در «تابلوی ایستی به نام خدا» در این‌باره گفته شد.)

امروز به دو پرسش ساده پاسخ داده می‌شود: ۱. چرا تخم مرغ تخم مرغی شکل است؟ ۲. اول مرغ بود یا تخم مرغ؟ پیش از هر چیز لطفا به این نظرسنجی پاسخ دهید:

واقعیت این است که ما امروزه به وسیله دانش پاسخ بسیاری از پرسش‌هایی که در طول تاریخ بغرنج انگاشته می‌شده‌اند را یافته‌ایم. چیزهایی می‌دانیم که بر پشت گذشتگان رعشه خواهد انداخت. البته لازم به گفتن نیست که بسیاری از چیزها را هم نمی‌دانیم؛ ولی خوب پیشرفت کرده‎ایم. شاید یکی از دلایل اصلی پیشرفت سریعتر در دوران نوین استفاده از «روش علمی» به جای گمانه‌زنی محض، و عدم قبول سخنان بی‌دلیل گذشتگان باشد. می‌خواستم درباره تخم مرغ حرف بزنم؛ ببین کجا رفتم! 🙂 امروز (چون یک وعده تخم مرغ خوردم!) از این مسائل ابتدایی شروع می‌کنم.

چرا تخم مرغی شکل؟

نخست، چرا تخم مرغ به این شکل است؟ اشکال جانداران ارتباط مستقیمی با نحوه ایجاد آنها در فرآیند فرگشت (تکامل) دارد و اشکالی غالب می‌شوند که از نظر عملی ممکن باشند و همیشه نیز به انواع قبلی وابسته‌اند. اگر تخم مرغ مکعب مستطیل شکل بود در کناره دیواره‌ها آسیب‌پذیرتر بود و زود می‌شکست. ضمن اینکه نشستن روی آن دشوار بود. محکم‌ترین شکل ممکن کره است. ولی پس چرا تخم همه پرندگان کروی نیست؟ یکی از دلایلی که آسان به ذهن می‌رسد این است که تخمی که کره کامل نیست در صورت تکان خوردن دور خود می‌چرخد و زیاد از لانه دور نمی‌شود. ولی اگر کره کامل بود تا فواصل دور قل می‌خورد و چه بسا از بین می‌رفت یا پیدا نمی‌شد. به همین دلیل شکل تخم پرندگانی که در مناطق ناهموارتر و زاویه‌دارتر زندگی می‌کنند بیضی‌تر است. ضمن آنکه با انجام محاسبات ریاضیاتی معلوم شده که شکل تخم‌ ارتباط مستقیمی به تعداد تخم‌هایی دارد که معمولا در کنار هم گذاشته می‌شوند. به این صورت که تخم‌ها به شکلی در‌می‌آیند که کیپ‌تر در کنار هم قرار بگیرند و بیشتر گرما را حفظ کنند. مثلا در پرندگانی که تعداد تخم‌های بیشتری با هم می‌گذارند شکلشان بیشتر تخم مرغی شکل است. ولی در پرنده‌ای مانند شترمرغ که تنها یک تخم می‌گذارد شکل آن به کره نزدیک‌تر است.

یک نکته که باید در نظر داشت این است که در طبیعت چیزها معمولا به شکل ایده‌آل نیستند. در فرآیند فرگشت با انتخاب طبیعی در میان ویژگی‌های مختلف بهینه‌سازی صورت می‌گیرد، و گاهی یک ویژگی خوب به خاطر یک اثر بد در عضوی دیگر نمی‌تواند به بهترین شکل خود وجود داشته باشد.

مرغ یا تخم مرغ، کدام اول بوده؟!

اکنون که فهمیدیم چرا تخم مرغ تخم مرغی شکل است، برویم سراغ پرسش کهن و مشهور مرغ و تخم مرغ؟! ببینیم حدس شما در نظرسنجی تا چه حدی درست از آب درآمده!

شواهد نشان می‌دهد که این پرسش بسیار قدیمی است و در طول تاریخ بسیاری درباره‌اش بحث کرده‌اند. مشکل به صورت ساده این بوده که مرغ از تخم مرغ به وجود می‌آید. ولی تخم مرغ هم باید توسط مرغ گذاشته شود. به این طریق یک مغلطه دوری به وجود می‌آید و معلوم نمی‌شود کدام اول بوده. در یونان باستان ارسطو به این نتیجه رسید که امکان نداشته مرغ یا تخم مرغ اول آمده باشند و هر دو برای همیشه وجود داشته‌اند. در طول تاریخ، خلقت‌گرایان هم براساس باورهای خود نظرات مختلفی داده‌اند. ولی شاید بعد از داروین و شناخته شدن فرگشت، این مساله اهمیت پیشین خود را از دست داده باشد. کاریکاتور زیر هم جالب است. انگلیسی آن را در یکی از این سایت‌های بلاد کفر یافتم و فارسیش کردم.

مرغ و تخم مرغامیدوارم در مورد آن چنین تصوری نداشته باشید! و اگر هم داشته‌اید تغییر کند

بستگی دارد منظورمان از تخم مرغ دقیقا چه باشد. اگر منظورمان از تخم مرغ خود شکل تخم باشد و اینطور زادآوری (نه به طور ویژه خود تخم مرغ) در آن صورت می‌توانیم بگوییم تخم زودتر آمده؛ چون حیواناتی که تخم می‌گذاشته‌اند؛ مثلا دایناسور ها؛ مدت‌ها پیش از مرغ‌ها وجود داشته‌اند. مرغ خانگی به طور دقیقتر گونه جدیدتری از برخی گونه‌های قبلی بوده، که حدود ۳۰۰۰ سال پیش با انتخاب مصنوعی توسط انسان‌ها به این شکل درآمده‌است.

این معما به این دلیل وجود داشته که مردم با فرگشت آشنا نبوده‌اند. باز هم می‌توان گفت تخم مرغ اول بوده. فرگشت با انتخاب طبیعی به ما نشان می‌دهد که فرآیند گونه‌سازی با تغییر مواد ژنتیکی از نسلی به نسل دیگر به طور آهسته روی می‌دهد. از آنجاییکه دی ان آ تنها قبل از تولد می‌تواند با جهش تصادفی تغییر کند، نخستین تخم مرغ -توسط پرنده‌ای شبیه مرغ که کاملا مرغ نبوده- گذاشته شده‌است. ولی مساله اینجاست که تنها یک جهش تصادفی منجر به ایجاد گونه جدید نمی‌شود. فرآیند گونه‌سازی با جداسازی جمعیت‌ها (معمولا با جدایش جغرافیایی) اتفاق می‌افتد؛ که دو جمعیت قادر به تولید مثل با هم نیستند و زمان می‌برد. در فرآیند اهلی‌سازی حیوانات هم چنین چیزی بوده و شاید بتوان نخستین گروهی را که به طور ژنتیکی از اجداد خود دور شده‌اند مرغان خانگی اولیه دانست. جوجه‌ کنونی با تغییرات اندک اندک از نسل‌های پیشین در اثر ترکیب دی ان آی نرها و ماده‌ها و جهش‌های تصادفی در دی ان آی آنها به وجود آمده‌است.

خلاصه مطلب آنکه می‌توان گفت اول تخم مرغ بوده! ولی جانداران به طور ناپیوسته از یک گونه به گونه دیگر تبدیل نمی‌شوند و نباید فکر کرد ناگهان تخم مرغ یک موجود شبیه مرغ، کاملا مثل تخم مرغ‌های امروزین شده‌است. بلکه این فرآیند تدریجی بوده‌است.

پی‌نوشت: در این وبلاگ به مرور به برخی پرسش‌های مشهور آدمی پاسخ داده می‌شود. اگر پرسش خاصی دارید حتما تماس بگیرید. سپاس.

پس‌نوشت۱: مطلع شدیم که روز جهانی دختر بوده و ما بیخبر مانده‌ایم. در راستای آن و در راستای این پست: مقایسه نیمرو پختن دخترها و پسرها 🙂

پس‌نوشت۲: بیایید از سایت تازه تاسیس رادیووبلاگستان حمایت کنیم. چه خوشگل شده امشب!

پس‌نوشت۳: وبلاگ به این پرمحتوایی باشه و ما بیخبر باشیم؟! از جیوردانو برونوی گمراه حمایت می‌شود.

پس‌نوشت۴: شایگان عزیز کار جالبی در راستای خرافه‌زدایی انجام داده: آموزش ترویج خرافات در جامعه!

پس‌نوشت۵: اوباما برد و من هم شرطی که با دوستم گذاشته بودم بردم! شاد باشید

34 پاسخ

  1. خیلی جالب بود.
    همیشه این سوال در مورد پیدایش مرغ یا تخم مرغ مطرح میشه. اما اگه نقش رحم رو مثل تخم در نظر بگیریم , هیچ وقت این سوال پیش نمی یاد که اول رحم بوده یا اول انسان. اگه این سوال مطرح بشه یحتمل به سادگی میشه اثبات کرد که وجود انسان بر وجود رحم اولویت داشته. حالا در جانوری به جای اینکه فرزند در رحم و رحم در والد باشد , این رحم هم به همراه فرزند از بدن والد خارج میشود و تا تولد در بیرون از بدن والد از تخم (رحم) و فرزند نگهداری می شود و بعدا در بدن والد رحم (تخم) دیگری به وجود می آید.
    به هر حال این هم یه فرضیه است که به نام خودم در همین جا ثبتش می کنم. 🙂 امیدوارم منظورم رو رسونده باشم. اگه قابل فهم نیست بگید که بسط و توضیحش بدم
    مطلب مفید و جالبی بود. شاد باشید

    —————
    ناباور: دوست عزیز، اولا ببخشید انقدر دیر کامنت را قبول کردم. مشکلاتی بود!

    راستش من ارتباطش را زیاد درک نکردم این موضوع هم به راحتی با فرگشت (تکامل) قابل توضیح است. مشکل اینجاست که ما معمولا گونه‌ها را به صورت ناپیوسته تقسیم‌بندی می‌کنیم. مثلا می‌پنداریم فلان پدر و مادر در تاریخ فرگشت، انسان نبوده‌اند و فرزندشان بوده. اینطور نیست. به طبیعت باید به صورت پیوسته نگریست. این فرآیند تدریجی بوده‌است. موجوداتی بوده‌اند با فیزیک شبیه انسان و مغز کوچک‌تر و به مرور دسته‌ای از آنها طی میلیون‌ها سال به انسان امروزی تبدیل شده‌است.
    شاد و پیروز باشی

  2. بررسی پیدایش موجودیت هایی که قدیم هستند آنچنان به عقیده ی من مهم نیستند. چرا که تاثیری در زندگی بشر نمی توانند داشته باشند.

    البته منظور من از پاراگراف بالا اشاره به مساله ی مرغ و تخم مرغ نیست. بگذار توضیح بهتری دهم :

    بسیار وقت ها پیش می آید که x تئیست از y آتئیست می پرسد : «اصلا قبول داریم که مبدا پیدایش این جهان بیگ بنگ بوده. خود این بیگ بنگ چطور بوجود آمده؟»

    y در جواب می گوید : «از همان جا که خدا بوجود آمده!»

    به عبارت دیگر ما تا جایی که می توانیم به صورت نسبی با احتمال اکثریت، مطمئن به وجود بیگ بنگ شویم کافیست. علم حاضر شاید فردا جواب ای مبسوط برای پیدایش بیگ بنگ در نظر بگیرد. اما بحث x و y نباید معطوف به گذشته ی بیگ بنگ شود. زیرا تا همین مقدار نتیجه گیری را ممکن می کند.

    شاد و پاینده باشی

    —————
    ناباور: طاهای عزیز، البته درست می‌گویی. شواهد و مدارک کافی برای فرگشت جانداران و یا موضوعی که مطرح کردی (مهبانگ) وجود دارد. در مورد این هم که نمی‌دانیم قبلشان چه بوده موافقم. ولی به نظر من این سوال بی‌موردی نیست. بسیار هم جالب است. البته پاسخش نمی‌دانیم است، که به همین دلیل تلاش می‌کنیم. شاید در آینده این سوال که پیش از مهبانگ چه بوده برایمان پرواضح باشد! درست مثل همین فرگشت. (نوشته مرتبط: درباره آغاز جهان چه می‌دانیم؟)

    به هر حال از دوران کهن یکی از بزرگترین پناهگاه‌های ادیان سنتی، موضوع شگفتی حیات و تنوع آن بر روی کره زمین بوده‌است؛ که با آوردن یک هوش طراح کیهانی مساله را به ظاهر حل می‌کردند. ولی امروزه که دانسته‌ایم فرآیند پیدایش گونه‌های مختلف چه بوده و فهمیدیم که آفرینش هوشمندی در کار نبوده‌است، بسیاری از باورمندان به مشکل برخورده‌اند. آنها یا از جلوی علم کنار می‌کشند و قبول می‌کنند که دین در این زمینه حرفی برای گفتن ندارد؛ و یا تلاش می‌کنند با این فاکت علمی (فرگشت) مخالفت کنند و بگویند خلقتی در کار بوده‌است و این موجودات گونه‌گون حاصل فرآیند کور و بی‌تفاوت انتخاب طبیعی نبوده‌اند و الی آخر. (دشمنی با علم و خرد)

    پس بحث در این زمینه‌ها در هر صورت مفید است و ذهن را به روی احتمالات دیگر باز می‌کند. احتمالاتی که همیشه آنها را به حاشیه رانده‌اند و جلوی آگاهی را گرفته‌اند.

    شاد و پیروز باشی

  3. مثل همیشه عالی. ممنون.

    —————
    😉 سپاس.

  4. سلام ناباور عزیز
    من همچنان منتظر رد دلایل اثبات وجودخدا هستم .گفتم یادآوری کنم که اگر شد وقتت را به اینکار اختصاص بدی لطفا.

    —————
    ناباور: درود حسین جان، از یاد نبردم! 😉 مطلب بعدی درباره آن خواهد بود. به هر حال این یک وبلاگ شخصی است و همه چیز در آن می‌گنجد. نقد براهین وجود خدا و ارائه براهین عدم وجود خدا کار یک پست و دو پست نیست و کم‌کم به آنها پرداخته می‌شود. حالاحالاها هستیم با شما!
    شاد و پیروز باشی

  5. مطلب جالبی بودش از خوندش لذت بردم دوست من.

    —————
    ناباور: خوشحالم که خوشتان آمده دوست عزیز. شاد باشی

  6. سلام.مطالب خیلی مفیدی دارین توی وبلاگتون،شاید چیزهایی که مدت ها دغدغه ی ذهن میشه برای مدتی…و ذهن تنبل به گورستان میسپاردشون…
    کانفلیکت چیزیه که این روزها زیاد باهاش مواجه میشم.وبلاگ شما هم یه محرک دیگه.فکر کنم دست تدبیر فرگشت…
    موفق باشین و با اجازه لینکتون کردم.

    —————
    ناباور: ممنون دوست عزیز. خوش آمدی!
    خوشبختانه شمار اینطور وبلاگ‌ها در حال زیاد شدن است. ولی هنوز خیلی کم است و کافی نیست.

    شاد و پیروز باشی

  7. آقا سلام !
    rdawkins.com این آدرس گمونم مشکل داره.
    در ضمن شما هم که آدرس ایمیل روی وب نذاشتید که؟!

    —————
    ناباور: درود دوست عزیز.

    امتحان کردم این لینک مشکلی نداشت. از ق‌ ی ل‌ت‌ر ش‌ک‌ن استفاده کنید. این لینک هم در زمینه داوکینز عالی است. ترجمه فارسی کتاب آخر داوکینز هم از نوشته‌های مهمتر دانلود کنید: پندار خدا ریچارد داوکینز

    برای تماس هم لطفا از صفحه تماس استفاده کنید.
    شاد و پیروز باشید

  8. یعنی من اشتباه گفتم اول مرغ بوده؟!! اما نتیجه نظر سنجی تا حالا دقیقا 50 و 50 است. من هیشه فکر میکردم که این سوال مرغ و تخم مرغ یه مثالیه که مردم برای نشون دادن کار بیهوده ازش استفاده میکنند مثل یه ضرب المثل فکر نمیکردم اینقد جدی باشه 😀

    —————
    ناباور: 🙂 بله! خب زمان قدیم شاید ضرب المثل خوبی بوده باشه، ولی حالا دیگه نیست. بسیاری از مسائل به همین شکل است. شاد و پیروز باشی

  9. البته قطعا در ابتدا مرغ بوده…

    ————–
    ناباور: عزیز دلیلش چیست؟

  10. درود بر ناخدای کشتی ناباوری!
    همچنین شادباش برای برپایی این بلاگ پربار و آموزنده.

    راستش من گمان می کنم نخست مرغ آفریده شده است و سپس خداوند قادر متعال یکی از تخمهایش را در او فرو کرده و تخم مرغ آفریده شده است.
    دست همانطور که نخست انسان را از گل آفرید و سپس در او روحش را فوت کرد (نفخت فیه من روحی).

    —————
    ناباور: درود بر تو دوست گرامی
    سپاس عزیز.

    🙂 البته این فرضیه هم بعید نیست!!!

    شاد باشی

  11. جالب است شما برای رد یک احتمال (احتمال وجود خد) احتمال دیگری (فرضیه‌ی داروین) را طرح می‌کنید! آخر این چه جور استدلالی است؟ بالاخره شما به بطلان دور و تسلسل اعتقاد دارید یا نه. چرا مسائل را می‌پیچانید؟

    —————
    ناباور: دوست عزیز؛ من در این پست تنها به یک واقعیت علمی پرداختم و بحث خاصی درباره خدا نکردم! برایم جالب است شما چه طور از آن نتیجه گیری کردید! (اگر درباره به وجود آمدن مرغ یا تخم مرغ نظری دارید بفرمایید)
    ولی درباره خدا و فرگشت هم خواهم نوشت. خوشحال می‌شوم دنبال کنید.

    در ضمن عبارت «فرضیه داروین» اشتباه است! فرگشت (تکامل) یک فرضیه نیست و یک نظریه است. البته به دلیل آزمایش‌ها و مدارک علمی بسیار، امروزه یک فاکت علمی محسوب می‌شود، درست همانند چرخیدن زمین به دور خورشید. اتفاقا در جهان علم کمتر نظریه‌ای هست که چون فرگشت این همه مدرک پشت سرش باشد و این‌همه آزمایش و بررسی شده باشد و همچنان با قدرت باقی مانده باشد. کسانی که فرگشت را رد می‌کنند، عملا هیچ اطلاعی از زیست‌شناسی نوین ندارند. فرگشت سنگ بنای زیست‌شناسی است. در این وبلاگ به مرور در این زمینه ها بیشتر صحبت خواهد شد.

    من به وجود خدایی اعتقاد ندارم چون هیچکدام از براهین اثبات خدا چیزی را اثبات نمی کنند.
    درباره علیت هم پستی مخصوص آن زده خواهد شد.

    شاد باشید

  12. سلام دوست

    من با ( خاطرات پرامنده ی احمدی نژاد در سه موضوع متفاوت به روزم . )

    امیدوارم از این نوشتار لذت ببرید

  13. واقعاً استدلال های جالبی دارید. من شما رو تا به حال کشف نکرده بودم. شما رو به گودرم اضافیدم.

    —————
    ناباور: سپاس. لطف دارید. 😉

  14. بر طبق نظریه تکامل

  15. سلام. در اين موزد يك مطلب بسيار عالي در لينك زير از روزنامه جام جم هست كه بسيار جالبه:
    http://www.jamejamonline.ir/newstext.aspx?newsnum=100955708923

    —————
    ناباور: سپاس دوست عزیز. جالب بود!

  16. درود بر شما

    من تازه با وب شما آشنا شدم و همه پستهاتونو خوندم

    نمی خواین یه پست جدید دیگه بزنید ؟

    —————
    ناباور: سپاس فراوان دوست عزیز.

    با پوزش؛ متاسفانه در این شرایط نمی‌توانم به روز شوم. ولی در آینده نزدیک کار را از سر خواهم گرفت. با ناباور همراه باشید! با درود

  17. رفیق الان نظرت رو تو دویچه وله دیدم ، خوشحالم که زنگوله به دردت می‌خوره. مثل اینجا برای من… 🙂
    راستی یه آموزش جدید هم نوشتم شاید خوشت بیاد. وقت کردی یه نگاه بنداز. لنگش جای دیگه نیست :دی

    —————
    ناباور: سپاس عزیز. حتما باید سر بزنم! شاد باشی

  18. درود بر شما

    شما را در پیوندهایم افزون کردم [گل]

    با همبستگی به جنگ خرافات می رویم…

    تا درودی دیگر بدرود [بدرود]

    —————
    ناباور: سپاس گرامی. پیروز باشید

  19. درود بر ناباور گرامی
    بد نیست یک مطلب هم پیرامون پیدایش آخوند با عنوان «اول آخوند بوده یا حوزه علمیه» نگارش کنی.
    منتظریم
    بدرود.

    —————
    ناباور: درود کوروش جان!
    لول! 🙂 این هم از سوالات فلسفی بزرگ جهان است! البته ولتر سخن جالبی درباره پیدایش آخوند دارد!

    نخستین روحانی «آخوند» یک شیاد بود، که به یک ساده لوح رسید. – ولتر

    شاد باشی

  20. احیانا نمیخواین آپ کنید؟ اگه یه خرده هم کیفیت رو فدای کمیت کنید ایرادی نداره ها

    —————
    ناباور: سروش جان واقعا شرمنده اخلاق ورزشی شما و دیگر دوستانم.
    به زودی برمی‌گردم. باید کلی مطلب جدید بنویسم و گشتی هم بزنم در وبلاگات دوستان تا ببینم چه خبر است و دنیا دست کیست! متاسفانه فعلا برایم ممکن نیست.

    سپاس.
    شاد و پیروز باشی

  21. ناباور جان كجايي؟ دق دادي ما رو! با خودم مي گفتم حتما شما رو هم گرفتن! بدجوري نگران شده بودم. اومدم اينجا ديدم پاي كامنت سروش نوشتي تا آخر دي آپديت ميشه باز خيالم راحت شد يه كمي.
    يعني هر دفعه مي خواي اين طوري بنويسي ناباور جان؟ يه مقاله پست كني بعد بري سه ماه بعد بياي!؟ اي بابا! حيف ميشه كه…
    موفق باشي

    —————
    ناباور: دوست عزیز؛ مشکلاتی هست. سپاس از اینکه به فکر بودی.
    نه! کار روی غلتک بیافته مرتب‌تر می‌نویسم. کلی مطلب هست باید بنویسم. موضوعاتی که می‌خوام بنویسمو روی کاغذ نوشتم تا سر فرصت مطرح کنم.

    شاد و پیروز باشی

  22. کجایی ناباور عزیز؟! برات کلی غایبی رد کرده‌ام 🙂
    امیدوارم که سلامت و خوب باشی و ناباور به مشکلات

    —————
    ناباور: ساراجان سپاس از لطفت. 😉
    مشکلات را هم پشت سر خواهم گذاشت. به زودی…

    شاد و پیروز باشی

  23. گر خدا بودم ملائک را شبی فریاد میکردم
    آب کوثر را درون کوره دوزخ بجوشانند
    مشعل سوزنده در کف گله پرهیزکاران را
    از چراگاه بهشت سب تر دامن برون رانند
    «فروغ فرخزاد»

  24. درود؛
    کجایی دوست من؟ مدت زیادیه که سر میزنم اما کم کار شدی، چه بسا بیکار!
    ما منتظر یک گفتار زیبا و پر مغز دیگر از شما هستیم.
    بدرود.

    —————
    ناباور: درود دوست عزیز. دوباره کار را آغاز خواهم کرد.
    به مهر در ارتباط باشید. سپاس و درود

  25. مسئله ی ماتریالیسم طبیعی انگلس رو یادم می اندازی…
    انگلس تو رساله ی نقد مذهب اش می گه:
    «امروز در آلمان آنقدر مردم از فشار مذهب و حاکمیت کلیسا در قرون 16و15 به تنگ آمده اند که حتی پدرانشان هم به دهقانان چیزی از مذهب بدان ها نگفتند»
    یعنی به صورت طبیعی در مورد مذهب اطلاعات نداشتند…
    ولی اینکه عامل اش چی بوده …. بماند….
    کتاب عوامل گرایش به مادی گری یدالله سحابی رو بخون..
    البته این چهره ی لیبرال دچار سرقت هم شد.
    یعنی بعدا مطهری یه کتاب به همین نام ولی با تفکرات خودش زد بیرون…علل مهمه…
    به این نتیجه رسیدم که کانت در اواخر عمرش رسید…
    «خط تفکری انسان ها رو امیال شخصی تعیین می کنه و نه خط استدلالی…حتی یک ماتریالیست هم می بینه که دلش چی میگه…نه علم»

    —————
    ناباور: دوست عزیز البته که فشار جوامع دینی و استبدادی در رویگردان شدن از دین بی تاثیر نیست. ولی بسیاری حتی در جوامع آزاد با دین مخالفند و اعتقادی ندارند. نه به خاطر اینکه دین ضرری برایشان دارد، بلکه به این خاطر که علاقمند به حقایق و آزاداندیشی هستند و خرافات و افسانه های ادیان قدیمی را برنمی‌تابند.
    و البته که امیال شخصی تاثیرگذارند. ولی مثلا این مورد را در نظر بگیرید. مسیحیان قرون وسطی ادعا می‌کردند که زمین مرکز جهان است. حال آیا مخالفت با آن از روی امیال شخصی بوده است؟ فکر نمی‌کنم. یا افسانه آدم و حوای برخی ادیان که با علم رد شده است. اینها ربطی به امیال شخصی ندارند. حقایقی هستند که شاید به جان برخی ادیان قدیمی سخت بیایند. باید آزاد اندیشید.
    شاد باشید

  26. خلاصه هر وقت در سیاره ای دیگر غیر از زمین
    حیات دیدید ما رو خبر کنید که بیایم atheist بشیم…

    —————
    ناباور: عزیز چرا؟! اگر دلیل خداباوری شما پیچیدگی حیات است حتما وبلاگ ناباور را دنبال کنید!
    شاد و پیروز باشید

  27. دوست عزیز:
    در ارتباط صحت بیان تکاملی برگرفته از محیط که ارائه دادید، اطلاع چندانی ندارم و منابع در ارتباط با مطالب ذکر شده ارائه ندادید. اما این موضوع شکل تخم پرندگان بیش از آنچه به غلتیدن یا سیستم گرمایش ارتباط داشته باشد، بر اساس شکل، ساختار و عملکرد دستگاه تولید مثلی پرنده ماده، اندازه اولیه زرده، میزان پروتئین سفیده دربرگیرنده آن و عواملی از این دست ارتباط می یابد و تکامل شکل خود را از این مسیر پیموده است.

    در رابطه با جواب سئوال دومتان جسارتا می بایست ذکر کنم که پاسخ شما هم از لحاظ علم تکامل صحیح نمی باشد. متاسفانه نمی توان به همین سادگی گفت که اول تخم مرغ بوده است! شما در رابطه با گونه زایی کلی گویی کرده اید و در انتها به جوابی رسیده اید که بر منطق استوار نیست. بیان و توضیح تقدم مرغ و تخم مرغ شاید نیازمند نوشتن کتاب باشد که در توان هرکسی نیست.
    کاش به این سادگی به حل مسائل نمی پرداختیم.

    امیدوارم که از حرف های من رنجیده نشوی، چرا که همچون یک دوست برای آنکه دوباره اندیشی کنی می گویم، که درجا زدن آفت ذهن است.
    شاد باشی

    —————
    درود دوست عزیز.

    البته من در نوشتن این مطلب از چندین مقاله استفاده کردم و درست می‌فرمایی بهتر بود منابعی می‌آوردم. ولی از آنجاییکه مطالب را با تحلیل کلی خودم نوشتم منبع خاصی ذکر نکردم. با سرچ «chicken or the egg» خروارها مطلب دراین‌باره یافت می‌شود.

    در مورد شکل تخم مرغ؛ من بیشتر از نظر امکان آن را بررسی کردم که چرا این‌شکلی و چرا آن‌شکلی نه؟ در ابتدا هم ذکر کردم:

    اشکال جانداران ارتباط مستقیمی با نحوه ایجاد آنها در فرآیند فرگشت (تکامل) دارد و اشکالی غالب می‌شوند که از نظر عملی ممکن باشند و همیشه نیز به انواع قبلی وابسته‌اند.

    به هر حال تخم مرغی شکل بودن عوامل گوناگونی دارد؛ ولی باید دانست که مساله تنها پروتئین و مواد سازنده نیست. بلکه باید دید چه چیزی از نظر عملی ممکن است و تلاش کمتری می‌طلبد.

    در مورد قسمت دوم هم گفته ام که بستگی دارد منظورمان چه باشد.

    بستگی دارد منظورمان از تخم مرغ دقیقا چه باشد. اگر منظورمان از تخم مرغ خود شکل تخم باشد و اینطور زادآوری (نه به طور ویژه خود تخم مرغ) در آن صورت می‌توانیم بگوییم تخم زودتر آمده

    البته این مساله در بسیاری جاها آمده. (+ + +) و البته در ویکی‌پدیا: Chicken or the egg
    شاید این از نظر فلسفی مساله بغرنجی پنداشته شده باشد، ولی از نظر علمی (تکاملی) آنقدر هم پیچیده و غیر قابل تصور نیست!

    به هر حال این یک وبلاگ شخصی ساده است و ادعای همه‌چیزدانی ندارد. در حد توان مطالب کوتاهی می‌نویسم که امیدوارم جرقه‌ای باشند برای مطالعه و پژوهش بیشتر.

    سپاس از انتقادت دوست عزیز. 😉
    شاد و پیروز باشی

  28. من توسط همسرم با بلاگ شما آشنا شدم و هنوز فرصت نکردم در همه پست ها سرک بکشم اما فکر می کنم این بلاگ خیلی به من کمک خواهد کرد.
    در مورد مرغ و تخم مرغ که به رای گذاشتید یک گزینه هیچ کدام هم اگه اضافه کنید من هم رای می دم.

    —————
    ناباور: خوش آمدید دوست عزیز! اگر دوست داشتید دنبال کنید.
    هیچکدام را افزودم!
    شاد باشید

  29. دوست من
    از زحمتی که به خود داده اید و ترجمه صادقانه ای از ویکیپدیا در این رابطه ارائه نموده اید سپاسگذارم. اما متاسفانه ویکیپدیا به بدترین شکل ممکن این موضوع را از نظر تکاملی سرهم بندی کرده است و به دیگر بیان مزخرف نوشته است. بعضی اوقات به ویکیپدیا شک می کنم!

    اگر برای نوشته هایتان از ذکر منبع استفاده کنید، در صورت اشتباه بودن منبع، شما از انتقاد مبرا خواهید بود.
    پاینده باشید.

    —————
    ناباور: سپاس دوست من. البته ویکیپدیا همیشه منبع موثقی نیست. به هر حال من جمع بندی مقالاتی را که خوانده بودم نوشتم.
    شادکام باشید

  30. As species change over time, in the process of evolution, the first modern chicken was the offspring of the last direct ancestor of domestic chickens to not share that classification (likely the Red Junglefowl). Therefore, a non-chicken did, in fact, lay the first egg.
    مثلا این منطق نیست بلکه بازی با لغات است: چون Junglefowl یک chicken نبوده پس یک non-chicken اولین تخم را گذاشته است و تخم اول بوده است!!!!
    این بدترین و شرمآورترین استنتاج هاست.

    However, the problem may not even be relevant from this perspective, as evolution is a slow and gradual process. The birds and their eggs evolved from an ancestor species into the species we have today over millennia, a time frame that vastly obscures the reproductive cycle between chicken and egg. At no point was a «chicken egg» created from a distinct «non-chicken» species.

    این جوابی روشن تر است و نشان می دهد که هر دو با هم آمده اند. نمی توان یکی را بر دیگری ارجح دانست. اگر دانشمندی، زیست شناسی، ژنتیستی و یا هر کس دیگری ادعا کند که تخم (یا مرغ) اول بوده است، او تکامل را هنوز نفهمیده است و من بین او و یک خلقتگرا تفاوتی نمی بینم. کمی فکر کنیم در می یابیم که پاسخی برای این سئوال روشی علمی نیست!

    —————
    ناباور: البته استدلال اینها در مورد «Junglefowl» این بوده که چون ماده ژنتیکی در حین زندگی جاندار تغییر نمی‌کند نخستین موجودی که بتوان آن را جوجه فرض کرد ابتدا داخل تخم مرغ بوده. ولی اشکال کار آنجاست که فرآیند گونه سازی یک شبه نیست و گذار از یک گونه به گونه دیگر تدریجی است. البته خود گونه تعریف دقیقی ندارد و این ما انسان‌ها هستیم که برای سهولت کار روی جانداران اسم می‌گذاریم وگرنه یک چیز قطعی و مطلق نیست.
    + می‌دانید مشکل اصلی کل جریان کجاست؟ همانطور که اشاره کردم پدیدآمدن گونه جدید را نمی‌توان ناگهانی پنداشت و به همین دلیل نمی‌توان دقیقا یک نسل را در نظر گرفت که کاملا از یک غیر جوجه به جوجه امروزی تبدیل شده باشد.
    با درود

  31. البته در ادامه با نظر من هم موافقت دارد که:
    If a specific generation possesses the genetic signature of what humans would technically classify as a chicken for the first time, then the egg has come first. However, this would be a vain effort,

    و نیز اینجا که از لجاظ منطقی و نیز علم تکاملی مردود است:
    The nature of species classification is inherently macroscopic in time and is not compatible with the distinction between an organism and its offspring. The question of which came first, the chicken or the egg, is ill defined, with no logical answer.

    منبع:
    http://www.nationmaster.com/encyclopedia/The-chicken-or-the-egg#Evolution

    —————
    ناباور: همانطور که گفته شد بستگی دارد منظور چه باشد چون دسته بندی گونه ها توسط انسان انجام می‌گیرد و اختیاری است! (از عالم بالا وحی نشده!) ولی از نظر زندگی روزمره فکر می‌کنم ما می‌دانیم منظورمان از جوجه چیست! این جوجه که مد نظر ماست چند هزار سال است که توسط اجداد ما خانگی شده و اگر بخواهیم آن را در نظر بگیریم می‌توان گفت تخم مرغ اول بوده! ولی این یک جواب قطعی نیست. می‌توان باز هم عقب‌تر رفت. ولی در پایان: (از همان منبع)

    Essentially, all organisms began evolution as microscopic egg-shaped creatures whose descendants evolved into multitudes of complex species. Therefore the short answer is the egg came before everybody, generating eggs and sperm who combined and evolved with each generation into a more complex creature.

    شاد باشید

  32. در مورد اینکه گونه زایی نسبی است و هیچ قطعیتی در آن نیست موافقم، اما من شخصا نمی توانم چنین نتیجه گیری را بپذیرم و باز هم این چنین نتایجی را به کسانی نسبت می دهم که درک تکامل تدریجی برای ذهنشان مشکل است و گرچه در لباس تکامل گرا ظاهر می شوند ولی هنوز به این درک نرسیده اند.
    اصولا بعضی از سئوال ها از اساس بد طرح شده اند. این هم یکی از آنهاست!
    بیش از این وقت بر رویش نگذاریم که مشکل اساسی را برایمان حل نمی کند ؛)

    —————
    ناباور: درست می‌گویی عزیز. به نظر من هم این سوال بد طراحی شده. دلیلش هم این است که در دورانی که این سوال برای مردم مطرح شده؛ آنها چیزی درباره فرگشت نمی‌دانسته اند. اگر می‌دانستند انقدر قضیه به نظرشان بغرنج نمی‌شد.
    شاد و پیروز باشی

  33. ممنون از اضافه کردن هیچکدام

    —————
    خواهش 😉

  34. […] قدیمی «اول مرغ بود یا تخم مرغ؟» جواب مشخصی در زیست شناسی دارد: هیچکدام، اجداد […]

برای روشن فکرنمای فریب خورده پاسخی بگذارید لغو پاسخ